آموزش زبان ترکی استانبولی از ابتدا رایگان + ویدیو صدا و عکس (گام به گام)

داستان ترکی استانبولی همراه با ترجمه فارسی

داستان‌های ترکی استانبولی، که بخشی از غنای ادبیات ترکیه هستند، نقش مهمی در بیان فرهنگ، تاریخ و ارزش‌های اجتماعی این کشور دارند. این داستان‌ها، که اغلب به زبان ترکی استانبولی نوشته می‌شوند، به خوانندگان اجازه می‌دهند تا با دیدگاه‌ها و تجربیات مختلفی از زندگی در ترکیه آشنا شوند. داستان‌های ترکی استانبولی از تنوع ژانری برخوردار هستند و موضوعاتی از قبیل عشق، تاریخ، اجتماع و سیاست را در بر می‌گیرند. این داستان‌ها نه تنها وسیله‌ای برای سرگرمی هستند، بلکه به عنوان وسیله‌ای برای انتقال فرهنگ و تاریخ ترکیه عمل می‌کنند.

داستان ترکی استانبولی تخم طلا با ترجمه فارسی را در این بخش خواهیم داشت

این مقاله را از دست ندهید : آموزش اسامی جانوران به ترکی استانبولی

داستان ترکی استانبولی

داستان ترکی استانبولی تخم طلا با ترجمه فارسی

ترکی استانبولی

ترجمه فارسی

Bir varmış, bir yokmuş.

یکی بود یکی نبود.

Evvel zaman içinde, kalbur saman içinde, çok uzak bir ülkenin minik ve şirin biy köyünde yoksul bir çiftçi ve karısı mutlu mesut yaarmış.

تو زمانهای خیلی قدیم , در یه روستای کوچیک و زیبا در سرزمینی دور دست زن و شوهری فقیر و کشاورز با شادی و خوشبختی زندگی می کردند.
Çiftçi kazları çok severmiş. کشاورز غازها رو دوست داشت.
Her gün kazları beslermiş ama kazların içinde bir kaz varmış diğerlerinden çok farklıymış. هر روز به غازها غذا میداد( پرورش میداد) اما میان غازها یه غازی بود که از غازهای دیگر خیلی فرق می کرد.
Her gün altın yumurta yumurtlarmış. هر روز یک تخم طلا می گذاشت.
Çiftçide bu altın yumurtayı şehre kuyumcuya götürüp bozdurur parasını alırmış. کشاورز این تخم طلا رو به شهر نزد جواهر فروشی برده و تبدیل به پول میکرد و می گرفت.
Derken yoksul çiftçi zenginleşmiş. جونم براتون بگه که  کشاورز فقیر ثروتمند شد.
Artık çalışmaya gerek olmadığını düşünüyormuş. به این فکر افتاده بود که دیگر نیازی به کار کردن نیست.
Çok geçmeden çiftçi lüzumsuz şeylere para harcamaya başlamış. چیزی نگذشت که کشاورز شروع به خرید چیزهای غیر ضروری کرد .

(پول های خود را اسراف می کرد)

 

Artık altın yumurtadan kazandığı para yetmiyormuş. دیگه پولی که از تخم طلا بدست می آورد کفاف خرجش را نمیداد.

(بخاطر خرج بیخودی پول کم می آورد)

 

Çiftçi artık altın yumurtlayan kazı eskisi gibi sevmemeye başlamış, onu kesip karnındaki hazineyi alırsa çok zengin olacağını düşünmüş. کشاورز دیگر غاز تخم طلایش را مثل قدیم دوست نداشت , فکر می کرد که اگر غاز را بکشد و گنجی که در شکمش است بگیرد خیلی ثروتمند خواهد شد.
Birgün elinde bıçakla kümese gitmiş. یه روز چاقو بدست به مرغدونی رفت.
Çiftçiyi elinde bıçakla gören kaz kaçmaya başlamış. غاز با دیدن کشاورز که چاقو در دست دارد شروع به فرار کرد.
Fakat çiftçi onu yakalayıp kesmiş. منتهی کشاورز او را گرفته و سرش را برید.
Kazın karnını kesip bakmış ne görsün ne altın ne de hazine varmış. شکم غاز را دریده و نگاه کرد , چشماش چی می دید !!!! نه طلا و نه گنجی وجود داشت.
Açgözlülük yaptığını anlamış fakat işin işten geçtiğini anlamış

کشاورز فهمید که حریص شده و طمع کرده , اما فهمید که کار از کار گذشته.

داستان ترکی استانبولی

سخن پایانی

در نهایت، داستان‌های ترکی استانبولی به عنوان بخشی مهم از میراث ادبی ترکیه، نقش محوری در فرهنگ و ادبیات این کشور دارند. آن‌ها به خوانندگان امکان می‌دهند تا با جوانب مختلف زندگی و تاریخ ترکیه آشنا شوند و به تقویت درک و همدلی نسبت به فرهنگ‌های مختلف کمک می‌کنند. این داستان‌ها نه تنها اهمیت ادبی دارند، بلکه به عنوان منابعی برای تحقیق و مطالعه در مورد جامعه و فرهنگ ترکیه مورد استفاده قرار می‌گیرند. در پایان، داستان‌های ترکی استانبولی به عنوان نمادی از غنای ادبی و فرهنگی ترکیه، جایگاه خود را به عنوان جزئی حیاتی از ادبیات و فرهنگ این کشور حفظ می‌کنند.

برای آموزش زبان ترکی استانبولی با ما همراه شوید.

4.3/5 - (6 امتیاز)
موسسه گاما

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

واتساپ و تلفن آموزشگاه زبان‌های خارجی
×