راه های متعدد گفتن “سرم شلوغه” به انگلیسی: ✅ معرفی 10 اصطلاح و جمله

در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای آموزش راه های متعدد گفتن “سرم شلوغه” به انگلیسی در خدمت شما هستیم.
لیست جملات و اصطلاحات به معنای “سرم شلوغه” به انگلیسی
در جدول زیر می توانید لیستی از این جملات و اصطلاحات را ببینید:
Today I’m slammed at work. I don’t think I can make it to our family dinner party. (امروز حسابی سرم شلوغه. فکر نکنم بتونم به مهمونی شام خانوادگیمون برسم.) |
Be slammed |
1 |
I’m sorry; I’m a bit tied up now trying to make lunch. Can I call you back later? (من ببخش الان دستم بنده دارم سعی می کنم نهار درست کنم. میشه بعدا بهت زنگ بزنم؟) |
Be tied up |
2 |
This week I’m snowed under with a mountain of homework. (این هفته کامل زیر بار شدید کوهی از مشق نوشتن هستم.) |
Be snowed under |
3 |
It’s been a hectic day. That’s why I couldn’t check your messages. I can’t believe you’re angry with me just because I didn’t reply to your stupid messages. (روز شلوغی داشته ام. به همین دلیل نتونستم پیام هام رو چک کنم. باورم نمی شه چون به پیام های احمقانه ت جواب ندادم از دستم عصبانی هستی.) |
hectic |
4 |
No, I can’t come to your birthday party. I’m behind on my schoolwork. I have to stay home and finish them. (نه نمی تونم به مهمونی تولدت بیام. خیلی برای کارهای مدرسه م عقب هستم. باید بمونم خونه و کارهام رو تموم کنم.) |
Be / fall behind on your work |
5 |
I have to go to work, I have to study for school, I have to take care of the house. In fact, I’ve got on my plate right now. (باید برم سرکار، باید درس بخونم، باید حواسم به خونه باشه. در حقیقت خیلی سرم شلوغه.) |
I’ve got a lot on my plate |
6 |
Hey, I really want to be there and help you, but I’m overwhelmed with work now. I can’t be of any help. (ببین خیلی دلم می خواد که اونجا باشم و بهت کمک ولی الان زیر فشار کاری زیادی هستم. نمی تونم خیلی بهت کمک کنم.) |
Be overwhelmed with work |
7 |
I’m so busy that I can’t even take a proper shower. I look pathetic. (به حدی سرم شلوغه که حتی نمی تونم درست وحسابی دوش بگیرم. خیلی رقت انگیز به نظر میام.) |
I’m so busy that I can’t even … |
8 |
I didn’t want to think about him so I kept myself busy as much as I could. (نمی خواستم بهش فکر کنم پس این قدر خودم رو سرگرم کردم که یادم بره.) |
Keep yourself busy |
9 |
Burying yourself in work is not really healthy. You’re young. You have to enjoy your life too. (خودت را غرق کار کردن سالم نیست. تو جوونی. باید از زندگی هم لذت ببری.) |
Be buried in work |
10 |