تفاوت broke و broken در انگلیسی +✅📚 مثال های متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی، با مطلب جدیدی برای صحبت درباره تفاوت broke و broken در انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
تفاوت این دو را از دو جنبه می توان بررسی کرد: 1) ارتباط آن ها با فعل break 2) معنی آن ها به عنوان کلماتی مستقل.
در ادامه به بررسی جداگانه هر دو مورد می پردازیم:
Broke و Broken : شکل گذشته و سوم break
زمانی که ارتباط این دو با فعل break مدنظر باشد، broke شکل گذشته و broken شکل سوم این فعل محسوب می شود.
به مثال های زیر دقت کنید:
I got injured while playing football and broke my leg.
(وقت فوتبال بازی کردن آسیب دیدم و پام شکست.)
Your glasses are broken; you have to replace them.
(عینکت شکسته؛ باید یکی دیگه بگیری.)
I’m sorry but I think I’ve broken your phone.
(ببخشید ولی فکر کنم گوشیت رو شکسته م.)
The bowel fell to the ground and broke.
(کاسه افتاد روی زمین و شکست.)
معنای مستقل Broke و Broken
زمانی که این دو کلمه به عنوان فعل مورد استفاده قرار نگیرند هر کدام به عنوان صفت معنای مستقل به خود را دارند.
Broke: این کلمه به معنای فردی است که از نظر مالی در شرایط خوبی نباشد. در حقیقت فرد بی پول و ورشکسته.
به مثال های زیر دقت کنید:
I can’t go on this trip with you guys – I’m broke.
(بچه ها من نمی تونم با شما به این سفر بیام. اوضاع مالیم خوب نیست.)
I can’t believe I’m flat broke. I don’t know how this happened.
(باورم نمی شه کاملا ورشکسته م. نمی دونم چه طور این اتفاق افتاد.)
The company is on the verge of going broke.
(شرکت در آستانه ورشکست شدنه.)
I was fired, Sarah! I’m flat broke. I can’t afford to go to fancy restaurants with you and listen to you whining about your perfect life.
(سارا من از کارم اخراج شدم. من کاملا بی پولم. پول ندارم که با تو برم رستوران های گرون قیمت و به نق هات درباره زندگی عالیت گوش بدم.)
Broken: این کلمه به معنای فرد یا شی آسیب دیده و شکسته است. وقتی که این صفت به یک فرد اشاره داشته باشد معمولا به معنای آسیب روحی است.
به مثال های زیر دقت کنید:
I feel broken inside.
(در درونم احساس فروپاشی می کنم.)
I’m both broke and broken. I don’t know which one is worse.
(از نظر روحی و مالی شکسته و ورشکسته م. نمی دونم کدوم بدتره.)
Be careful! There’s broken glass on the floor.
(مواظب باش. روی زمین شیشه شکسته ست.)
I was a broken person after I lost my job.
(بعد از اینکه شغلم رو از دست دادم از نظر روحی در هم شکسته شدم.)
نکته: کلمه broken می تواند جنبه های معنایی مختلف و بیشتری به خود بگیرد. برای آشنایی با آن ها به مثال های زیر دقت کنید:
A broken promise led us to this disaster.
(یه قول شکسته ما رو به این فاجعه رسوند.) تفاوت broke و broken
I think he comes from a broken home.
(فکر می کنم اون از یه خانواده از هم پاشیده میاد.)
I couldn’t understand his broken English.
(نمی تونستم انگلیسی دست و پا شکسته ش رو بفهمم.)
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید می توانید لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.