اصطلاحات مربوط به شانس در انگلیسی: ✅ معرفی 10 کالوکیشن luck + مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی کالوکیشن های و اصطلاحات انگلیسی با luck درباره شانس در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. اصطلاحات مربوط به شانس در انگلیسی
در جدول زیر می توانید لیستی از این اصطلاحات و کالوکیشن های luck را همراه با مثال و معنی مشاهده کنید:
Can you please wish me luck? (میشه لطفا برام آرزوی موفقیت کنی؟) | Wish someone luck برای کسی آرزوی موفقیت کردن | 1 |
I lost the train again – just my luck. (دوباره قطارو از دست دادم – اینم از شانس من.) | Just my luck اینم از شانس من | 2 |
I’d hoped I could get a ticket to my favorite singer’s concert, but no such luck – they had all been sold before I even realized it. (امیدوار بودم که بتونم یه بلیط برای کنسرت خواننده مورد علاقه م بگیرم ولی من از این شانس ها ندارم. همه شون قبل از اینکه من بتونم بفهمم تموم شده بودند.)
| No such luck از این شانس ها ندارم | 3 |
I got three job offers in a row in a single day – I must have the luck of the Irish. (فقط تو یه روز سه تا پیشنهاد شغلی گرفتم – فکر کنم مثل ایرلندی ها خوش شانس شده ام.) | The luck of the Irish همیشه گفته می شود که ایرلندی های آدم های خوش شانسی هستند. اگر که بگویید کسی خوش شانسی ایرلندی ها را دارد به این معناست که همه چیز برای او همیشه خوب پیش می رود. | 4 |
It was a stroke of luck that she was there when I needed someone. (خوش شانسی محض بود که وقتی نیاز به کسی داشتم اونجا بود.) | What a stroke of luck چه شانسی بود | 5 |
I’m sorry to hear that you didn’t get the job you wanted. Better luck next time. (خیلی متاسفم که نتونستی شغلی رو که می خواستی به دست بیاری. امیدوارم دفعه دیگه شانس بهتری داشته باشی.) اصطلاحات مربوط به شانس در انگلیسی | Better luck next time انشالله دفعه بعد خوش شانس تری | 6 |
I’ve been down on my luck recently. (اخیرا هی بدشانسی میارم.) | Be down on your luck بدشانسی آوردن | 7 |
Starting a career as an actor could sometimes be a matter of luck. (شروع کردن یه حرفه به عنوان یه بازیگر گاهی می تونه کاملا وابسته به شانس باشه.) | A matter of luck موقعیتی که در آن شانس بیشتر از استعداد و مهارت ها دخیل باشد | 8 |
This charm is said to bring luck for anyone who owns it. (گفته شده که این طلسم برای هر کسی که داشته باشتش خوش شانسی میاره.) | Bring luck for someone چیزی که برای کسی خوش شانسی بیاره | 9 |
She’s cursing her bad luck all the time. (همیشه به بخت بدش لعنت می فرسته.) | Curse your bad luck به بخت بد خود لعنت فرستادن | 10 |