کاربرد معنایی اصطلاح down to earth در انگلیسی + ✅ مثال
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای صحبت درباره کاربرد معنایی اصطلاح انگلیسی down to earth در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
معنی down to earth چیست؟
این اصطلاح در حقیقت معادلی برای “خاکی” یا “متواضع” در زبان فارسی است. برای توصیف فردی به کار می رود که رفتاری گرم، صمیمانه و فروتن دارد و اهل تظاهرهای زیاد یا به قول معروف گرفتن خودش نیست. این طور افراد زیاد درگیر امور مالی نیستند، شخصیتی صادق دارند و ارتباط گرفتن با آن ها به شدت آسان است. آن ها افرادی عملگرا، منطقی و معقول هستند که خود را درگیر مفاهمیم انتزاعی به درد نخور نمی کنند.
تاریخچه ای از اصطلاح
تاریخچه شکل گیری این اصطلاح در زبان انگلیسی دقیقا مشخص نیست ولی به نظر می آید که برای اولین بار در قرن بیستم در این زبان مورد استفاده قرار گرفته است. این اصطلاح برای این شکل گرفت که توصیفی باشد برای افرادی عملگرا که بیشتر علاقه مند به یک زندگی ساده و پرمفهوم هستند و خودشان را زیادی درگیر زرق و برق و مفاهیم به شدت انتزاعی و امور متظاهرانه نمی کنند.
مثال های در جمله های انگلیسی
در ادامه می توانید با مثال های مختلف این اصطلاح در جمله های انگلیسی آشنا شوید. همان طور که در مثال های می بینید این اصطلاح می تواند جنبه های معنایی مختلفی به خود بگیرد و علاوه بر انسان ها به مفاهیم نیز اشاره داشته باشد. به خوبی به جمله های زیر و نحوه استفاده این اصطلاح در آن ها توجه کنید.
Despite her fame and success, she remains down to earth and always takes time to interact with her fans.
(با وجود شهرت و موفقیتش، اون هنوز یه آدم خاکیه که همیشه برای تعامل با طرفداراش وقت صرف می کنه.)
My neighbor is such a down-to-earth person; he’s always willing to lend a helping hand when needed.
(همسایه م آدم خوب و متواضعیه. اون همیشه حاضره که هر وقت کمک لازمه کمک کنه.)
I appreciate the down-to-earth advice my grandparents give me; it’s based on their years of experience and wisdom.
(من قدردان پیشنهادات واقع بینانه پدربزرگم هستم. اون ها براساس سال ها تجربه و دانش هستن.)
The company’s CEO is very down to earth, preferring to dress casually and work alongside employees rather than isolate himself in an executive office.
(مدیرعامل شرکت خیلی خاکی و متواضعه که ترجیح می ده لباس های معمولی بپوشه و کنار بقیه کارمنداش کار کنه نه اینکه خودش رو توی دفتر حبس کنه.)
I like hanging out with Sarah because she’s down to earth and easy to talk to about everyday issues.
(من از گشتن با سارا خوشم میاد چون اون یه آدم خاکیه که حرف زدن باهاش درباره امور روزمره راحته.)
The local café has a down-to-earth atmosphere, making it a favorite spot for people to relax and enjoy a good conversation.
(کافه محلی فضای گرم و صمیمی داره که اون رو به یه محل پرعلاقه برای استراحت کردن و گفتگو بدل می کنه.)
The teacher’s down-to-earth teaching style makes complex topics accessible and easy to understand for all students.
(روش عملی تدریس معلم باعث میشه که حتی پیچیده ترین مباحث برای دانش آموزها قابل فهم بشه.)
The self-help book’s down-to-earth approach offers practical tips and advice for improving one’s life, rather than relying on abstract theories.
(کتاب خودیاری به شکل واقع بیانه ای نکته های عملی و نصیحت هایی برای بهبود زندگی ارائه می ده نه اینکه فقط متکی به تئوری های انتزاعی باشه.)
The politician’s down-to-earth demeanor resonated with voters, who appreciated his honesty and authenticity.
(رفتار متواضعانه سیاست مدار باعث جذب رای دهندگان شد که قدردان صداقت و واقعی بودن اون بودند.)
The new employee quickly became popular in the office thanks to her down-to-earth attitude and strong work ethic.
(کارمند جدید به خاطر رفتار خاکی و اخلاقیات کاریش خیلی زود توی دفتر محبوب شد.)
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین آموزشگاه های زبان تهران را بررسی نمایید.