آموزش زبان انگلیسی رایگان صفر تا صد [گام به گام]

اصطلاحات انگلیسی درباره خجالتی بودن + مثال های متعدد

در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی اصطلاحات انگلیسی درباره خجالتی بودن در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.

این اصطلاحات شامل موارد زیر هستند:

Wallflower

آدم سر به زیر و خجالتی، که به دلیل اضطراب اجتماعی تمایلی ندارد که در فعالیت ها چندان مشارکتی داشته باشد. این افراد در موقعیت های اجتماعی معمولا در گوشه ای که چندان توجهی به خودشان جلب نکنند می ایستند و به همین دلیل چندان توسط بقیه افراد شناخته شده نیستند.

The poor wallflower is very smart but she’s scared of speaking up.

(اون دختر خجالتی بیچاره خیلی باهوشه ولی می ترسه که نظرش رو ابراز کنه.)

Sarah always felt like a wallflower at parties, preferring to stand in the corner and observe rather than join in on the conversation.

(سارا همیشه توی مهمونی ها حس یه آدم سربه زیر خجالتی رو داشت چون ترجیح می داد که یه گوشه وایسه و تماشاگر باشه تا اینکه توی مکالمه ها شرکت کنه.)

Timid

این کلمه برای افراد خجالتی مضطرب و بدون اعتماد به نفس به کار می رود. این افراد حرکات بدنی واضحی دارند که نشان دهنده عدم راحتی و اضطراب آن هاست.

Maria’s timid nature made it difficult for her to speak up during meetings, even though she had great ideas to share.

(طبیعت خجالتی ماریا صحبت کردن توی جلسه ها رو براش سخت کرده با وجود اینکه ایده های عالی برای در میون گذاشتن داره.)

I don’t think your timid disposition is the best for this job, that’s why we offered it to another person.

(فکر نمی کنم شخصیت خجالتی و بدون اعتماد به نفس تو برای این شغل خوب باشه و به همین دلیل این شغل رو به یکی دیگه دادیم.)

Introverted

افراد درونگرا که چندان از فعالیت های اجتماعی لذت نمی برند و ترجیح می دهند که به حال خود رها شوند. آن ها از تنها بودن لذت می برند.

A remote job is perfect for an introverted person like me.

(یه شغل دورکاری برای آدم درونگرایی مثل من بهترین انتخابه.)

Jane, being introverted, found it more comfortable to express her thoughts and feelings through writing rather than engaging in face-to-face conversations.

(جین به خاطر درونگرا بودنش براش راحت تر بود که با نوشتن افکار و احساساتش رو شرح بده تا اینکه مکالمه های رو در رو داشته باشه.)

A quiet disposition

توصیف گر فردی است که شخصیتی آرام و کم حرف داشته باشد.

Due to his quiet disposition, people often overlook Tom’s insightful thoughts and ideas in meetings, even though he has valuable contributions to make.

(به خاطر شخصیت کم حرفش مردم اغلب دیدگاه ها و ایده های خوب اون رو نادیده می گیرن با وجود اینکه اون ایده های ارزشمندی داره.)

She has a rather quiet disposition and enjoys her solitude.

(شخصیتش تا حدی آروم و کم حرفه و از تنهاییش لذت می بره.)

Social anxiety

افرادی که با social anxiety گریبانگیر هستند فعالیت های اجتماعی و حضور در میان افرادی زیاد یا افراد ناشناس را اضطراب آور پیدا می کنند. این افراد در موقعیت های اجتماعی مضطرب می شوند و احساس ناراحتی دارند.

I have social anxiety and feel uncomfortable in groups of more than five people.

(من اضطراب اجتماعی دارم و توی جمع های بیشتر از پنج تا آدم احساس ناراحتی می کنم.)

Due to his social anxiety, Mike often hesitated to initiate conversations with new people, fearing that he might say something embarrassing or be judged harshly.

(مایک به دلیل اضطراب اجتماعیش توی شروع کردن یه مکالمه با غریبه ها تعلل می کرد آخه می ترسید که یه چیز خجالت آور بگه یا مورد قضاوت قرار بگیره.)

Emma’s social anxiety made it difficult for her to attend large gatherings or parties without feeling overwhelmed.

(اضطراب اجتماعی اما رفتن به دورهمی یا مهمونی ها بزرگ رو بدون اینکه بهش فشار بیاد براش سخت می کرد.)

Retiring

به افرادی گفته می شود که تمایلی به جمع های شلوغ ندارند و بیشتر از تنهایی خود لذت می برند و دلشان نمی خواهد که در مرکز توجه باشند.

Despite being a brilliant scientist, Jane had a retiring personality and preferred to stay away from the limelight.

(جین دانشمند موفق و باهوشی بود ولی شخصیت گوشه گیری داشت و ترجیح می داد در مرکز توجه نباشه.)

John, known for his retiring nature, was always content with spending his evenings reading a book rather than attending social events.

(جان که برای طبیعت گوشه گیرش مشهور بود از اینکه عصرها کتابشو بخونه بیشتر لذت می برد تا اینکه فعالیت های اجتماعی داشته باشه.)

Shrinking violet

شخصی که خجالتی و متواضع باشد و دوست نداشته باشد که درمرکز توجه قرار بگیرد.

She’s no shrinking violet when it comes to standing up for herself.

(وقتی که بحث دفاع از حقش وسط باشه به هیچ وجه خجالتی و متواضع نیست.)

No one expected Sarah to become such a successful public speaker since she was always a shrinking violet in school.

(هیچ کسی انتظار نداشته که سارا یه روزی یه سخنران موفق بشه چون توی مدرسه خجالتی بود و از توجه خوشش نمیومد.)

چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می دهیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را چک کنید.

لطفا امتیاز بدید
موسسه گاما

مژده آتش آب پرور

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی و علاقه مند به هر چیزی که مرتبط با دنیای زبان انگلیسی باشد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کارشناسان ثبت نام زبان
×