آموزش زبان انگلیسی رایگان صفر تا صد [گام به گام]

اصطلاحات انگلیسی درباره تغذیه + 🍲 مثال های متعدد

در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی اصطلاحات انگلیسی که در مبحث تغذیه سالم به کار می روند در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. اصطلاحات انگلیسی درباره تغذیه

You are what you eat

این اصطلاح به این اشاره می کند که فرد برای سالم ماندن باید غذاهای سالم بخورد. “تو همان چیزی هستی که می خوری”. بنابراین اگر فقط عادت به خوردن غذاهای ناسالم داری نمی توانی انتظار داشته باشی که خودت هم سلامت باشی.

If you want to have a healthy body and mind, always remember that you are what you eat, so choose nutritious and balanced meals.

(اگر می خوای که یه بدن و ذهن سالم داشته باشی همیشه یادت باشه که تو همون چیزی هستی که می خوری پس مواد مغذی و غذاهای متعادل رو انتخاب کن.)

1

A balanced diet

این مورد به خوردن رژیمی متعادل که شامل همه مواد غذایی مورد نیاز بدن و باعث حفظ وزنی ایده آل شود اشاره می کند.

If you have a balanced diet, you’re getting all the vitamins your body needs.

(اگر رژیم غذایی متعادلی داری تمام ویتامین های مورد نیاز بدنت بهت می رسه.) اصطلاحات انگلیسی درباره تغذیه

Everything in moderation

این اصطلاح فقط مربوط به رژیم غذایی نیست و می تواند به جنبه های مختلف زندگی اشاره داشته باشد ولی وقتی که به غذا اشاره می کند به معنی آن است که فرد نباید در خوردن یا نخوردن هیچ چیزی زیاده روی کند. بلکه باید از هر چیزی به شکل متعادل مصرف کند.

When it comes to maintaining a healthy diet, it’s important to remember that everything in moderation is key, so you can enjoy a variety of foods without overindulging in any one type.

(وقتی بحث داشتن یه رژیم سالم باشه مهمه که به خاطر داشته باشید که تعادل نکته اصلیه. این جوری می تونید از انواع غذاها لذت ببرید بدون اینکه تو یه تایپ خاص زیاده روی کنید.)

Comfort food

غذای خاصی دارید که وقتی دچار استرس می شوید خوردن آن به شما آرامش می دهد؟ به خصوص اگر آن غذا برای شما یادآور خاطراتی نوستالژیک از بچگی تان باشد. مثلا عاشق آش رشته باشید چون در کودکی تان همیشه مادربزرگتان برایتان این سوپ را آماده می کرد. یا در کل هر غذای دیگری که می تواند به شما کمک کند که به آرامش برسید. به این نوع غذاها در انگلیسی comfort food گفته می شود.

After a long and stressful day at work, I often find myself craving some comfort food like a big bowl of macaroni and cheese to help me unwind and feel better.

(بعد از یه روز طولانی و استرس آور سرکار اغلب هوس غذایی رو می کنم که بهم آرامش می ده. مثل یه کاسه بزرگ ماکارونی و پنیر که بهم کمک می کنه که خستگیم در بره و احساس بهتری داشته باشم.) اصطلاحات انگلیسی درباره تغذیه

5

Clean eating

به خوردن غذاهای طبیعی و فرآوری نشده اشاره می کند. افرادی که این سبک تغذیه را دنبال می کنند بر این باور هستند که نخوردن غذاهای فرآوری شده به بهبود سلامت افراد کمک می کند.

Since adopting a clean eating lifestyle, I’ve noticed a significant improvement in my energy levels and overall health.

(از وقتی که به خوردن غذاهای طبیعی و فرآوری نشده روی آورده م متوجه شده م که سطح انرژیم و سلامت کلیم بالا رفته.)

Junk food

غذاهای ناسالم که فقط دارای حجم زیادی از کالری هستند و مواذ مغذی مورد نیاز بدن را تامین نمی کنند. اصطلاحات انگلیسی درباره تغذیه

All I want after a long and stressful day at work is to relax and eat junk food in front of the TV.

(بعد از یه روز بلند و استرس آور کاری تنها چیزی که می خواهم اینه که ریلکس کنم و جلوی تلویزیون هله هوله بخورم.)

2

Mindful eating

به توجه عمیق به پروسه غذا خوردن گفته می شود. دقت به حسی که غذا به فرد می دهد و جزئیات طعم و اینکه چه تاثیراتی روی بدن دارد. همین طور توجه به بدن و اینکه چه زمانی به غذا نیاز دارد و چه زمانی نه.

Practicing mindful eating has helped me to enjoy my meals more and to better understand my body’s hunger and fullness signals.

(عادت دادن خودم به خوردن متفکرانه بهم کمک کرده که از غذاهام بیشتر لذت ببرم و بهتر نشانه های گرسنگی و سیر بودن خودم رو درک کنم.)

Portion control

به پروسه کنترل کردن حجم غذایی که فرد وارد بدن خود می کند اشاره دارد و اینکه فرد باید مواظب باشد که مقدار زیادی از یک غذای خاص را در یک وعده مصرف نکند.

In order to maintain a healthy weight, it’s important to practice portion control and not overeat, even when consuming healthy foods.

(برای حفظ یک وزن سالم مهمه که حجم غذا کنترل بشه و فرد به پرخوردی روی نیاره. حتی پرخوری غذاهای سالم هم کار درستی نیست.)

4

Empty calories

غذاهایی که فقط دارای کالری زیاد هستند و حجم زیادی شکر و چربی در خود دارند ولی هیچ ارزش غذایی دیگری ندارند یا اینکه ارزش غذایی آن ها به هیچ وجه چشمگیر نیست.

Many processed snacks and sugary drinks are full of empty calories, which provide little to no nutritional value but can still contribute to weight gain.

(خیلی از هله هوله های فرآوری شده و نوشیدنی های حاوی شکر پر از کالری های بی ارزش هستند که هیچ ماده مغذی به بدن نمی دن ولی همچنان باعث افزایش وزن می شن.)

Superfoods

غذاهایی که دارای ارزش غذایی بالایی هستند و حجم زیادی از ویتامین ها، پروتئین ها و چربی های مفید برای بدن را در خود دارند.

Incorporating superfoods like kale, blueberries, and quinoa into your diet can significantly boost your overall health and provide essential nutrients.

(اضافه کردن غذاهایی با ارزش بالا مانند کمل برگ، زغال آخته آبی و کینوآ به رژیم غذاییتان می تواند به شکل قابل توجهی سلامت کلی شما را بهبود ببخشد و مواد مغذی لازم را به بدنتان برساند.)

3

Counting calories

به  حساب کردن کالری های غذاهای مصرفی اشاره می کند. فرد از این طریق می تواند ببیند که تا چه اندازه ای کالری دریافت می کند و آیا مقدار مصرفی او سالم است یا اینکه به بدنش آسیب می زند.

I’ve been trying to lose weight, so I started to count calories and watch my portion sizes more carefully.

(دارم سعی می کنم که وزن کم کنم پس شروع کردم به شمردن کالری هام و اینکه حواسم به حجم غذایی که می خورم باشه.)

Meal prepping

به پروسه آماده کردن هر وعده غذایی در زمان خوبی پیش از هر وعده است. مثلا ممکن است که غذای یک هفته خود را در یک روز تهیه کند و در فریزر قرار دهد تا در طول هفته استفاده کند. بدین صورت فرد فرصت آن را دارد که مطمئن شود که وعده غذایی او دارای تمام ویتامین های مغذی مورد نیاز بدنش است و غذای ناسالمی وارد سیستم او نمی شود.

To save time during the week and ensure I maintain a healthy diet, I’ve started meal prepping on Sundays, cooking large batches of nutritious meals to last me through the week.

(برای اینکه توی زمانم صرفه جویی کنم و مطمئن باشم که رژیم سالم دارم، روزهای یکشنه وعده های غذایی کل هفته م رو از قبل آماده می کنم. حجم زیادی از تکه های مختلف غذایی رو آماده می کنم که برای کل هفته م بشه.)

Pig out

این عبارت فعلی به با حرص و ولع خوردن و پرخوری اشاره می کند. آن هم حجم زیادی از غذایی که چندان برای سلامتی خوب نیست.

After completing the marathon, I was so hungry that I decided to pig out on pizza and ice cream to reward myself for the hard work.

(بعد از تموم کردن ماراتن به حدی گرسنه بودم که تصمیم گرفتم یه عالمه پیتزا و بستنی بخورم تا به خاطر سخت کوشیم از خودم قدردانی کنم.)

مقاله های مرتبط

📚 ✅ اصطلاحات انگلیسی درباره رژیم غذایی

✅ 📚 اصطلاحات انگلیسی درباره آشپزی

✅ 📚 لیست بهترین آموزشگاه های زبان تهران

 

لطفا امتیاز بدید
موسسه گاما

مژده آتش آب پرور

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی و علاقه مند به هر چیزی که مرتبط با دنیای زبان انگلیسی باشد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کارشناسان ثبت نام زبان
×