اصطلاحات انگلیسی درباره ناامیدی و یاس:✅ 7 اصطلاح + مثال
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی 7 اصطلاح انگلیسی درباره ناامیدی و یاس در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
این اصطلاحات شامل موارد زیر هستند:
- آنچه در این مطلب خواهید آموخت : [ نمایش سرفصل ها ]
Feel blue
این اصطلاح به افسردگی و غم زیاد اشاره دارد.
I feel blue when I don’t get to talk to him.
(وقتی نمی تونم باهاش حرف بزنم احساس افسردگی می کنم.)
-
Down in the dumps
این اصطلاح به موقعیتی اشاره می کند که فرد به خاطر شرایط ناخوشایندی احساس خوش حالی و امید خود را از دست داده و غم گریبانگیر او شده است.
I’m just a bit down in the dumps because I think I didn’t do well in my exam.
(یه کم احساس ناامیدی می کنم چون فکر می کنم که توی امتحانم خوب عمل نکردم.)
-
A sorry state of affairs
به موقعیتی اشاره دارد که فردی در موقعیتی ناامیدی کننده و ناخوشایند گیر افتاده باشد.
I’m in a sorry state of affairs – I feel hopeless and unhappy most of the time.
(توی موقعیت ناخوشایندی گیر افتاده م – مدام احساس ناامیدی می کنم و خوش حال نیستم.)
-
Be/feel gutted
این اصطلاح به موقعیتی اشاره دارد که رخدادی به شدت فرد را ناامید کرده باشد.
She was really gutted that she couldn’t get into the top university in the country.
(به خاطر اینکه نتونست توی بهترین دانشگاه کشور قبول بشه خیلی احساس ناامیدی می کرد.)
-
Fall into pieces / fall apart
این دو در معنای استعاره ای خود به موقعیتی اشاره می کنند که فرد دچار فروپاشی روحی می شود.
Where were you when I fell into pieces?
(وقتی که وجود من تکه تکه شد تو کجا بودی؟) اصطلاح انگلیسی درباره ناامیدی
-
Cut up about something
اگر وقوع رخدادی فرد را حسابی ناراحت و ناامید کرده باشد می توان از این اصطلاح استفاده کرد.
She’s really cut up about not getting the best grade in her class.
(اون واقعا از اینکه نتونسته بهترین نمره کلاس رو بگیره ناامید و ناراحت شده.)
-
Sink into despair
به موقعیتی اشاره دارد که در ناامیدی و غم مطلق فرو می رود و حال روحی به شدت بدی دارد.
Mark sank into despair when Jane asked for a divorce.
(وقتی که جین تقاضای طلاق کرد مارک در ناامیدی و غم مطلق فرو رفت.)