اصطلاحات انگلیسی با god (خدا) + ✅ مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی اصطلاحات انگلیسی که در آن ها کلمه god (خدا) به کار برده شده است در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. اصطلاحات انگلیسی با god
در ادامه در غالب یک جدول یک لیست از 10 مورد از این اصطلاحات را همراه با مثال برای شما جمع آوری کرده ایم:
It must have been John who told everyone our secret, sure as God made little green apples. (باید جان بوده باشه که رازمون رو به همه گفته، کاملا مطمئنم.) | (as) sure as God made little green apples (کاملا مطمئن، به خصوص اطمینانی که براساس شواهد یا تجربه قبلی حاصل شده باشد) | 1 |
I had to quit my job to take care of my sister when she got sick, but she’s been doing better since I’ve been around, so I’m thanking God for small favors. I’m sure I can get another job later. (وقتی خواهرم مریض شد مجبور شدم کارم رو رها کنم تا ازش مواظبت کنم ولی از وقتی که من دور و برشم حالش بهتره پس قدردارن نعمت های خدا هستم. مطمئنم که بعدا می تونم یه شغل دیگه پیدا کنم.) | Thank God for small favors (از این عبارت بیشتر در موقعیت هایی که افراد در شرایط سختی قرار گرفته اند استفاده می شود. آن هم زمانی که می خواهند بگویند که علارغم شرایط دشوار همچنان قدردان جنبه های مثبت موقعیت موجود هستند.) | 2 |
I’ll let you go now but so help you God if I come to know that you’ve done this again. (الان می ذارم بری ولی اگر بفهمم که دوباره این کارو کردی فقط اگر خدا کمکت کنه.) | So help you God (به معنای “فقط خدا کمکت کنه …” این جمله بیشتر برای هشدار دادن و تهدید کردن به کار می رود.) | 3 |
He’s a man of God who does all he can to help others. (اون مرد با خداییه که هر کاری از دستش بربیاد برای کمک به بقیه انجام می ده.) | Man of God (مرد یا فرد با خدا و با ایمان) | 4 |
Please God I get a really good grade in English. (خدا کنه نمره خوبی توی انگلیسی بگیرم.) | Please God (عبارتی دعا گونه به معنای “خدا کنه …”) | 5 |
He left the remote control in the fridge! What should I do with him? He ain’t got the sense God gave geese. (کنترل تلویزیون رو گذاشت توی یخچال. آخه من با این چه کار کنم؟ یه ذره عقل نداره.)
| ain’t got the sense God gave geese (این عبارت برای توصیف فرد بی عقل و احمق استفاده می شود) | 6 |
For God’s sake, I just need a moment of peace here. Can you be quiet please? (محض رضای خدا، فقط به یه دقیقه آرامش نیاز دارم. میشه لطفا آروم باشی؟) | For God’s sake (به معنای “محض رضای خدا …”) | 7 |
For the love of God, why is he wearing that suit again? (خدا کمک کنه، چرا این داره دوباره همون کت و شلوار رو پوشیده؟) | For the love of God (راهی برای ابراز عصبانیت یا شوکه شدن فرد نسبت به چیزی ناامید کننده است.) | 8 |
By God, I was going to tell you the truth. (قسم می خورم که قصد داشتم حقیقت رو بهت بگم.) | By God (به معنای “قسم به خدا …”) | 9 |
I didn’t tell anyone! That’s God’s honest truth. (به هیچ کسی نگفتم. به خود خدا قسم!) | God’s honest truth (به معنای “به خود خدا قسم …”) | 10 |