کالوکیشن ها و اصطلاحات انگلیسی با heart + 💗 مثال های متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی کالوکیشن ها و اصطلاحات انگلیسی که در آن ها کلمه heart به کار رفته است در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. اصطلاحات انگلیسی با heart
در ادامه می توانید با لیستی از این کالوکیشن ها آشنا شوید:
Break Someone’s Heart
این اصطلاح به معنای شکستن دل کسی است.
You can’t just disappear on people! Do you know how awful I felt? Like I’d done something wrong to deserve the way you treated me. You broke my heart and for that I can never forget you.
(نمی تونی بدون هیچ حرفی یهو ناپدید بشی. می دونی چه قدر احساس بدی داشتم؟ مثل اینکه لیاقتم این بود که باهام اون طوری رفتار کنی. تو قلبم رو شکستی و به خاطر اون هیچ وقت نمی تونم ببخشمت.
My parents broke my heart when the filed for divorce.
(وقتی که پدرومادرم تصمیم گرفتن که از هم طلاق بگیرن قلبم رو شکستن.)
Have A Big Heart
به فردی گفته می شود که به شدت مهربان و از خود گذشته باشد.
She has a big heart, doesn’t she?
(اون قلب بزرگی داره، مگه نه؟)
I’m really a good person; I have a big heart. And if you can’t see that, then it’s your problem.
(من خیلی آدم خوبی ام. قلب مهربونی دارم. و اگر نمی تونی این رو ببینی مشکل از تو اه.)
اصطلاح دیگری که با همین معنی در انگلیسی به کار می رود a heart of gold می باشد.
That girl has a heart of gold. She deserves all the happiness in the world.
(اون دختره خیلی خوش قلبه. لایق بهترین های این دنیاست.)
Cross Your Heart and Hope to Die
از این اصطلاح زمانی استفاده می شود که فرد بخواهد بگوید “به جان خودم قسم که دارم حقیقت رو می گم”.
Do you cross your heart and hope to die? I find it difficult to believe you.
(به جون خودت قسم می خوری؟ باور کردنت برام سخته.) اصطلاحات انگلیسی با heart
I didn’t break your glasses, cross my heart and hope to die!
(به جون خودم من عینکت رو نشکستم.)
Follow Your Heart
به زمانی اشاره دارد که فرد به جای در نظر گرفتن عقل و منطق تصمیم می گیرد که به ندای درونی خود گوش کند و کاری را انجام دهد که از نظر خیلی شاید چندان هوشمندانه نباشد.
I followed my heart and quit my job to start my own business.
(حرف قلبم رو گوش کردم و کارم رو ول کردم تا تجارت خودم رو شروع کنم.)
I decided to follow my heart and study English literature.
( تصمیم گرفتم به ندای قلبم گوش بدم و ادبیات انگلیسی بخونم.)
Eat Your Heart Out
این اصطلاح معمولا با نام یک فرد دنبال می شود. وقتی از آن استفاده می کنیم که بخواهیم موفقیتمان درباره چیزی را به رخ کسی بکشیم و به او بگوییم “بپا از حسودی نترکی.”
I got into Harvard – eat your heart out Liza!
(من دانشگاه هاروارد قبول شدم – بپا از حسادت نترکی لیزا.)
From the Bottom of My Heart
وقتی که بخواهید بگویید “از صمیم قلبم” باید از این مورد استفاده کنید.
You’re the best friend I’ve ever had. You’re kind, passionate and hardworking. I really enjoy hanging out with you. I mean that from the bottom of my heart.
(تو بهترین دوستی هستی که تا الان داشته ام. مهربون و پر ذوق و سخت کوشی. واقعا از وقت گذروندن باهات لذت می برم. این رو از صمیم قلبم می گم.)
My mother thanked me from the bottom of her heart and said that she was proud of me.
(مادرم از صمیم قلبش ازم تشکر کرد و بهم گفت که بهم افتخار می کنه.)
Pour Your Heart Out
راز دل به کسی گفتن.
I poured my heart out to Sarah and then she told everyone about my secret.
(راز دلم رو به سارا گفتم و اون وقت اون رفت و رازم رو به همه گفت.)
I wouldn’t have poured my heart out to you if I knew you’d betray me.
(اگر می دونستم بهم خیانت می کنی رازم دلم رو بهت نمی گفتم.)
Take Heart
قوی و شجاع باقی ماندن.
Take heart; I’m sure things will get better.
(قوی و شجاع بمون. مطئنم که همه چیز درست میشه.)
Take heart – you’ll be done with all your exams soon and we can go on a trip together.
(قوی و شجاع بمون – به زودی امتحاناتت تموم میشه و می تونیم با هم بریم سفر.)
My Heart Missed / Skipped a Beat
به موقعیتی اشاره دارد که فرد به خاطر تعجب، ترس یا نگرانی حس می کند که توی قلبش خالی شده است. در حقیقت همان “دلم هری ریخت” در زبان فارسی.
When I saw him across the street my heart skipped a bit.
(وقتی که اون طرف خیابون دیدمش قلبم هری ریخت.)
Have Your Heart Set on Something
به موقعیتی اشاره دارد که فرد هر طور که شده دلش می خواهد چیزی را به دست آورد.
I have my heart set on getting a copy of Sally Rooney’s book.
(دلم می خواد هر طور شده یه نسخه از کتاب سالی رونی رو داشته باشم.)
اگر در این اصطلاح حرف اضافه on را با against جایگزین کنید معنی به شکل کامل عوض می شود و به موقعیتی اشاره دارد که فرد مصمم است که کاری را انجام ندهد.
She has set her heart against going back to her hometown.
(دلش نمی خواد که به زادگاهش برگرده.) اصطلاحات انگلیسی با heart
Heart in the Right Place
وقتی که می گوییم فردی قلبش در جای درستی است منظور آن است که او انسانی خوب و با ملاحظه است هر چند که همه با تمام ویژگی های شخصیتی او موافق نباشند.
I know she’s a bit strange but her heart is in the right place.
(می دونم که یه کم عجیب و غریبه ولی واقعا آدم خوبیه.)
Have a Heart-to-Heart
به موقعیتی اشاره دارد که دو فرد به شکل خیلی صمیمی و گرم موضوعی را با هم بحث می کنند.
We had a heart-to-heart over dinner. She told me about how much she loves James.
(سر میزم شام یه گفت و گوی صمیمی داشتیم. بهم درباره اینکه چه قدر جیمز رو دوست داره گفت.)