ابراز شک و تردید در زبان انگلیسی: 📚🤷♀️ معرفی 10 جمله کاربردی
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی جمله های کاربردی انگلیسی که می توان از آن ها برای ابراز شک و تردید استفاده کرد در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
در ادامه می توانید با جمله ها و اصطلاحات خاصی که برای ابراز شک و تردید در زبان انگلیسی به کار می روند آشنا شوید.
- آنچه در این مطلب خواهید آموخت : [ نمایش سرفصل ها ]
I have my doubts
شیوه ای سر راست برای گفتن اینکه چیزی باعث به وجود آمدن شک و تردید در فرد شده است.
I have my doubts about accepting this new project.
(برای قبول کردن این پروژه جدید شک و تردید دارم.)
-
I’m in two minds
اصطلاحی که به دو دل بودن فرد برای تصمیم گیری در مورد چیزی اشاره دارد.
I’m in two minds whether or not to go to the party tonight.
(دودلم که امشب برم مهمونی یا نه.)
-
I can’t help thinking/feeling
این مورد راهی برای ابراز نگرانی یا شک غیرمستقیم درباره مسئله ای است.
I can’t help thinking that you should think more before you accept his request.
(به نظرم باید قبل از قبول کردن درخواستش بیشتر فکر کنی.)
-
I’m in a quandary
این اصطلاح نیز به موقعیتی اشاره می کند که فرد مطمئن نیست که باید درباره موضوعی چه تصمیمی اتخاذ کند.
I have two job offers – I’m in a real quandary about which one to accept. They’re both great.
(دو تا پیشنهاد شغلی دارم – گیر افتادم که کدوم رو قبول کنم. هر دوشون عالی هستن.)
-
I’m not 100% convinced
این برای موقعیتی مناسب است که فرد کاملا متقاعد نشده که چیزی درست است یا نه.
I’m not 100% convinced by your proposal.
(پیشنهادت من رو صد در صد متقاعد نکرده.)
-
I need to sleep on it
این اصطلاح به موقعیتی اشاره دارد که فرد نمی خواهد تصمیمی عجولانه بگیرد و در حقیقت اعلام می کند که نیاز دارد به خوبی روی تصمیم نهاییش فکر کند.
I don’t want to give you an answer now; I think I need to sleep on it and tell you what I’ll do when I’m ready.
(نمی خوام الان بهت جواب بدم؛ فکر می کنم نیاز دارم که روش فکر کنم و وقتی که آماده م بهت بگم می خوام چه کار کنم.)
-
I’m a bit wary about/to
این مورد مناسب زمانی است که فرد می کند چیزی ممکن است با خطر یا ریسک همراه باشد و به همین دلیل چندان حس خوبی نسبت به انجامش ندارد.
I’m a bit wary about giving my phone number to him. Everyone keeps saying he’s a nice guy but I feel something is fishy.
(زیاد دلم راضی نیست که شماره م رو بهش بدم. همه می گن که اون مرد خوبیه ولی من حس می کنم که یه کاسه ای زیر نیم کاسه ش هست.)
-
I’m unsure
این جمله شیوه ای کاملا سرراست برای بیان شک و تردید می باشد.
I’m a bit unsure about accepting this job offer. What do you think I should do?
(یه کم درباره قبول کردن این پیشنهاد شغلی نامطمئنم. به نظرت باید چه کار کنم؟)
-
I’m a bit reluctant to
شیوه ای مناسبی برای ابراز بی میلی برای انجام کاری.
I’m a bit reluctant to accept his job offer.
(تا حدی تمایل چندانی برای قبول کردن پیشنهاد شغلیش ندارم.)
-
Get cold feet
به موقعیتی اشاره دارد که در آستانه انجام کاری ترس بر او غلبه می کند و دچار شک و تردید می شود که آیا واقعا می خواهد انجامش بدهد یا نه. به خصوص زمانی که فرد برای انجام کاری نیاز به شجاعت داشته باشد.
She called off the wedding after she realized John had got cold feet.
(وقتی که فهمید جان شک و ترس بهش غلبه کرده ازدواج رو کنسل کرد.)