تفاوت firm و company در زبان انگلیسی +✅ مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای صحبت درباره تفاوت firm و company در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
هر دو کلمه firm و company به معنای شرکت هستند ولی آیا تفاوتی بین آن ها وجود دارد؟ آیا می توان آن ها را به جای یک دیگر استفاده کرد یا خیر؟ این ها سوالاتی هستند که در این مقاله قصد داریم به آن ها پاسخ دهیم.
در بعضی از موارد این دو کلمه بدون هیچ تفاوتی به جای یک دیگر استفاده می شوند و گاهی افراد اهمیت چندانی برای تفاوت بین آن ها قائل نیستند ولی در حقیقت تمایز معنایی خاصی بین آن ها وجود دارد. نوع کارکرد یک firm تا حدی با یک company متفاوت است.
کاربرد معنایی firm در زبان انگلیسی
شرکت های به نسبت کوچکی که نوع از خدمات را به مشتریان خود ارائه می دهند و در حیطه ارائه کالا فعالیت نمی کنند در رده firm قرار می گیرند. یک نمونه خوب از این نوع شرکت های حقوقی هستند. در اینجا افراد تسلط خود را در یک زمینه که در آن دانش در اختیار دارند به افراد ارائه می دهند ولی کالائی تولید نمی کنند. شرکت های حسابداری یا معماری نیز می توانند در این رده قرار بگیرند.
در جدول زیر می توانید با نمونه های firm آشنا شوید:
شرکت حقوقی | Law Firm |
شرکت حسابداری | Accounting Firm |
شرکت مشاوره | Consulting Firm |
شرکت مهندسی | Engineering Firm |
شرکت معماری | Architecture Firm |
به مثال های زیر دقت کنید:
He works for a law firm called Huffman & Huffman.
(اون تویه شرکت حقوقی به اسم هافمن و هافمن کار می کنه.)
I think she’s trying to get a job at an accounting firm.
(فکر می کنم داره تلاش می کنه که در یک شرکت حسابداری کار بگیره.)
The architecture firm designed a stunning modern building for the city’s new cultural center.
(شرکت معماری یه ساختمان حیرت انگیز مدرن برای مرکز جدید فرهنگی شهر طراحی کرد.)
کاربرد معنایی company در زبان انگلیسی
در عوض company یک شرکت به نسبت بزرگ تر است که در کار تولید و ارائه خدمات مختلف است. بنابراین company مفهوم گسترده تری را در برمی گیرد. مثلا نمی توان برای شرکت های بزرگی مثل سامسونگ از عنوان firm استفاده کرد. این قضیه به هیچ وجه جور نیست.
به مثال های زیر دقت کنید:
She works for a multinational technology company that specializes in software development.
(اون برای یه شرکت تکنولوژی چند ملیتی کار می کنه که تخصصشون توی درست کردن نرم افزاره.)
The company’s annual sales report showed a significant increase in revenue.
(گزارش فروش سالانه شرکت نشانگر افزایش قابل توجه سوده.)
We decided to partner with a logistics company to handle our product distribution.
(تصمیم گرفتیم که برای پخش محصولاتمون با یه شرکت لاجیستیک همکاری کنیم.)
His father started a small family-owned company that has grown into a successful business.
(پدرش یه شرکت کوچیک خانوادگی رو شروع کرد که الان به یه بیزنس موفق بدل شده.)
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.