تفاوت foot و leg در انگلیسی + 📚 مثالهای متعدد
در ادامه مجموعه مقاله های آموزش رایگان زبان انگلیسی، با مطلب جدیدی برای صحبت درباره تفاوت foot و leg در انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
تفاوت foot و leg چیست؟
هر دو کلمه foot و leg در انگلیسی هم معنی با “پا” معرفی می شوند. سوالی که در این میان به وجود می آید آن است که اگر هر دو هم معنی هستند، دقیقا تفاوت آن ها چیست؟
در جواب باید بگوییم که این دو به هیچ وجه هم معنی نیستند. بلکه در حقیقت به قسمت های مختلفی از پا اشاره می کنند. این در حالی است که در زبان فارسی کلمه های جداگانه ای برای اشاره به قسمت های مختلف پا وجود ندارد. دانستن این وجه تمایز برای استفاده صحیح از آن ها کاملا ضروری است.
در انگلیسی از ران ها تا مچ پا را leg و از مچ پا به پایین را foot می نامند. در حقیقت مچ پا یا همان ankle مرزی بین دو قیمت مختلف پا محسوب می شود.
به مثال های زیر دقت کنید.
✅ Foot
I hurt my foot while playing soccer.
ترجمه: وقت فوتبال بازی کردن به پام صدمه زدم.
She was tapping her foot impatiently.
ترجمه: با بی صبری پاش رو به زمین می کوفت.
The baby’s foot was so tiny and cute.
ترجمه: پای اون نوزاد خیلی ریزه میزه و بامزه بود.
The dog was licking its injured foot.
ترجمه: سگه داشت پای آسیب زده ش رو می لیسید.
He stood on one foot to tie his shoelaces.
ترجمه: اون روی یه پا وایستاد تا بند کفش هاش رو ببنده.
The footprint in the sand indicated that someone had been there.
ترجمه: جای پای روی شن ها نشون می داد که یکی اونجا بوده.
The doctor examined the patient’s foot and ankle for any signs of injury.
ترجمه: دکتر پا و مچ بیمار رو برای پیدا کردن آسیب دیدگی معاینه کرد.
✅ Leg
She broke her leg while skiing.
ترجمه: وقت اسکی کردن پاش شکست.
He stretched his legs after sitting at his desk for hours.
ترجمه: بعد از ساعت ها پشت میز کار کردن پاش رو دراز کرد.
The marathon runner felt a cramp in his leg during the race.
دونده ماراتن در طول مسابقه حس می کرد که عضلات پاش گرفته.
The doctor wrapped a bandage around the injured leg.
ترجمه: دکتر یه بانداژ دور پای زخمی پیچید.
He crossed his legs while sitting in the chair.
ترجمه: روی صندلی چهار زانو نشست.
The child was swinging his legs back and forth while sitting on the swing.
ترجمه: اون بچه وقتی روی تاب نشسته بود پاش رو جلو و عقب تکون می داد.
I need to stretch my legs after the long car ride.
ترجمه: بعد از اون سفر طولانی نیاز دارم که پام رو دراز کنم.
The soccer player kicked the ball with all his strength using his right leg.
ترجمه: فوتبالیست یا تمام قدرت با پای راستش به توپ ضربه زد.
اصطلاحات انگلیسی با foot و leg
در ادامه می توانید تعدادی از اصطلاحات و کالوکیشن های انگلیسی با این دو لغت رو مشاهده کنید.
✅ Rise/ get to your feet
بلند شدن و ایستادن
I rose/ got to my feet when I saw him coming inside to say hello.
ترجمه: به محض اینکه دیدم داره میاد داخل بلند شدم ایستادم تا بهش سلام کنم.
✅ On foot
پیاده
Don’t tell me we have to go there on foot!
ترجمه: بهم نگو پیاده باید بریم اونجا.
✅ Leg it
پا به فرار گذاشتن؛ این اصطلاح به شکل محاوره ای در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود.
My mum was so angry with me that I decided to leg it to my grandparents’ for the evening.
ترجمه: مامانم به حدی ازم عصبانی بود که تصمیم گرفتم عصر پا به فرار بذارم و برم خونه پدربزرگ و مادربزرگم.
✅ Not have a leg to stand on
زمانی که فرد استدلال خوبی در دفاع از عقاید و نظریه های خود نداشته باید.
They both accuse each other, but neither has a leg to stand on.
ترجمه: هر دوشون همدیگه رو متهم می کنند ولی هیچ کدوم نمی تونم ادعاشون رو ثابت کنن.
✅ Have legs
زمانی که یک ایده ارزش آن را داشته باشد که به آن پرداخته شود.
I admit your proposal’s got legs.
ترجمه: اعتراف می کنم که پیشنهادت ارزش پیگیری رو داره.
کاربرد معنایی limb
در نهایت می خواهیم کلمه ای را معرفی کنیم که کاربرد بسیاری در انگلیسی دارد. کلمه limb برای اشاره به دست ها به شکل کلی به کار می رود.
- Upper limbs = دست ها
- Lower limbs = پاها
I got out of the car and stretched my limbs.
ترجمه: از ماشین زدم بیرون و دست و پاهام رو دراز کردم.
لینک های مفید
📚✅ بخش های مختلف پا در انگلیسی
✅📚 بهترین آموزشگاه های زبان تهران