آموزش زبان انگلیسی رایگان صفر تا صد [گام به گام]

تفاوت fun و funny در زبان انگلیسی: کاربردها + مثالهای متعدد

در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی تفاوت fun و funny در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.

برای اینکه درک بهترین از تفاوت fun و funny در انگلیسی داشته باشید به شکل مجزا به معرفی کاربردهای هر یک می پردازیم:

کاربرد های fun در زبان انگلیسی

کلمه fun در حقیقت اسمی غیرقابل شمارش به معنای “لذت” یا “خوشی” است. با این وجود گاهی اوقات در انگلیسی محاوره ای به عنوان یک صفت هم استفاده می شود. آن هم زمانی که بخواهیم بگوییم فعالیت یا چیزی جالب و سرگرم کننده بوده است.

مثال fun در نقش اسم غیرقابل شمارش:

We had a lot of fun going on a city break in Paris.

(ما در سفر کوتاهمان به پاریس خیلی اوقات خوشی داشتیم.)

I hope you have fun tonight.

(امیدوارم که امشب بهت خوش بگذره.)

مثال fun در نقش صفت:

I always have a fun time teaching small children.

(من همیشه هنگام درس دادن به بچه های کوچک اوقات خوشی دارم.)

Talking to you was fun.

(صحبت کردن باهات خیلی خوب بود.)

کاربردهای funny در انگلیسی

در عوض funny به شکل اختصاصی یک صفت انگلیسی است به معنای “سرگرم کننده” یا “بامزه” است.

She’s not even funny. I wish someone would tell her.

(اون اصلا بامزه نیست. کاش یه نفر اینو بهش می گفت.)

گاهی وقتی که بخواهیم درباره رخدادی غیرمنتظره صحبت کنیم هم می توانیم از funny در معنای مسخره استفاده کنیم.

Isn’t it funny that Joe, the worst student in our class, got into Harvard but I didn’t? I’ve been top of our class for five years. Yet I was rejected from all Ivy Leagues.

(مسخره نیست که جو، بدترین دانش آموز کلاسمان، دانشگاه هاروارد قبول شد ولی من نه؟ من پنج سال نمره اول کلاس بوده ام. با این وجود همه مدرسه های آیوی لیگ من را رد کردند.)

 

لطفا امتیاز بدید
موسسه گاما

مژده آتش آب پرور

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی و علاقه مند به هر چیزی که مرتبط با دنیای زبان انگلیسی باشد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کارشناسان ثبت نام زبان
×