آموزش زبان انگلیسی رایگان صفر تا صد [گام به گام]

کالوکیشن های keep: معرفی پرکاربردترین ها + 📚 مثال های متعدد

در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی به معرفی پرکاربردترین کالوکیشن های keep در انگلیسی می پردازیم.

کالوکیشن ها چه هستند؟

زمانی که دو یا چند لغت در کنار هم قرار می گیرند و معنای واحدی را تشکیل می دهند یک کالوکیشن ایجاد می شود. این گروه کلمات در هر شرایطی باید با یک دیگر استفاده شوند وگرنه مفهوم آن ها به هم می ریزد.

به عنوان مثال عبارتی مانند fast food از نظر معنایی صحیح به نظر می رسد ولی نمی توان آن را با کلمه های مشابه مانند quick food جایگزین کرد.

قوانین خاصی ساخت کالوکیشن ها را کنترل نمی کند. تنها کاری که می توانید انجام دهید آن است که بتوانید کالوکیشن های مختلف را در طول زمان به خاطر بسپارید.

گفتنی است که پیش از این مقاله دیگری برای معرفی کالوکیشن های انگلیسی به نگارش درآورده ایم که چنانچه تمایل دارید به درک بهتری از آن ها برسید می توانید این مقاله را مطالعه کنید:

کالوکیشن ها در زبان انگلیسی

لیست کالوکیشن های keep

همان طور که می دانید keep از جمله فعل های انگلیسی است. در ادامه این مقاله به معرفی پرکاربردترین کالوکیشن های keep می پردازیم.

Keep a secret = راز نگه داشتن

You promised to keep my secret and not tell anyone about me failing the exam. But what did you do? You called my mum and spilled the beans. I absolutely hate you!

(قول دادی که رازم را نگه داری و به کسی نگویی که امتحانم را رد شدم. ولی تو چه کار کردی؟ زنگ زدی به مامانم و همه چیز را لو دادی. واقعا ازت بدم می آید.)

keep a secret

Keep a promise = قول خود را نگه داشتن

You told me you’d definitely come to my birthday party. It’s time to keep your promise. I’ll be waiting for you.

(گفتی که حتما به مهمانی تولدم می آیی. زمان آن است که قولت را نگه داری. منتظرم می مانم.)

keep a promise

Keep something safe = چیزی را در امان نگه داشتن

این اصطلاح به معنای به خوبی از چیزی نگه داری کردن و آن را سالم نگه داشتن نیز هست.

Can you please keep this necklace somewhere safe for me?

(می شود لطفا این گردنبند را برای من جای امنی نگه داری؟)

You’ve kept my letter safe all these years? I didn’t know you were so fond of me!

(تمام این سال ها نامه ام را امن نگه داشته ای؟ نمی دانستم این قدر من را دوست داری!)

keep safe

Keep away = دور نگه داشتن – دور ماندن

I think for the time being I’d just rather keep away from you.

(فکر کنم الان فقط ترجیح می دهم ازت دور بمانم.)

You need to keep children away from dangerous chemicals.

(باید از بچه ها را مواد شیمیایی خطرناک دور نگه داشت.)

keep away

Keep someone posted/informed = کسی را در جریان و مطلع نگه داشتن

اصطلاحی که بیشتر مناسب محیط های رسمی و کاری است و به زمانی اشاره دارد که فردی را درباره روند انجام کاری مطلع نگه می دارید.

I’ll keep you posted/informed about our progress.

(شما را درباره روند پیشرفتمان در جریان نگه می دارم. )

Keep in mind = چیزی را در ذهن نگه داشتن

Keep in mind that you have to call me every few hours, OK?

(توی ذهنت نگه دار که باید هر چند ساعت یک بار بهم زنگ بزنی باشه؟)

همین طور زمانی که کسی شما را برای چیزی نصیحت می کند و می خواهید بگویید که پیشنهاد او را در نظر می گیرید می توانید جواب دهید:

I’ll keep that in mind.

keep in mind

Keep on top of = درباره وضعیت چیزی مطلع ماندن

این اصطلاح به معنای آن است که تمام توجه خود را به چیزی بدهید و درباره وضعیت آن مدام خبر داشته باشید و کنترلش کنید.

I need to keep on top of our new employee. I’m supposed to assess whether she’s qualified for this position while she’s on probation.

(باید حواسم به استخدامی جدید باشد. قرار است که تا وقتی آزمایشی اینجاست مشخص کنم که صلاحیت این موقعیت را دارد یا نه. )

Keep your distance = فاصله گرفتن – فاصله را نگه داشتن

He’s not a good person. You’d better keep your from him.

(او آدم خوبی نیست. بهتر است که ازش فاصله بگیری.)

When John and Mark got into a fight, my mum told me to keep my distance.

(وقتی که جان و مارک شروع به دعوا کردند مامانم بهم گفت که فاصله بگیرم.)

keep distance

Keep track of things = مطلع ماندن

این اصطلاح به معنای آن است که درباره وضعیت تغییر چیزی مطلع بمانید یا اینکه از محل حضور چیزی یا کسی خبر داشته باشید.

I’ve lost track of how much money I spent on my new outfits.

(حساب اینکه چه قدر پول برای لباس ها جدیدم خرج کردم از دستم در رفته است.)

Can you keep track of your cousin for a bit? I’ll be right back.

(می شود یک دقیقه حواست به دخترخاله ات باشد؟ الان برمی گردم.)

Keep in touch = در تماس ماندن

Don’t forget that you promised to keep in touch. Text me often!

(فراموش نکن که قول دادی در تماس بمانی. اغلب بهم پیام بده.)

keep in touch

Keep quiet = سکوت کردن

این اصطلاح بیشتر به معنای آن است که درباره مسئله ای صحبت نکرد و آن را مثل یک راز نگه داشت.

Marianne kept quiet about her decision to get married.

(ماریان درباره تصمیم به ازدواجش سکوت کرد.)

keep quiet

Keep up the good work = همین طوری ادامه بده

اصطلاحی که برای تشویق کردن مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی که به نظر شما کاری را به خوبی انجام رسانده است و می خواهید بگویید که همین روند را ادامه بدهد.

I heard that you are on top of your class this year! I’m so proud of you. Keep up the good work.

(شنیدم که امسال نمره اول کلاس هستی. خیلی بهت افتخار می کنم. همین طوری ادامه بده.)

اصطلاح keep it up نیز کاربردی مشابه keep up the good work دارد.

You’re doing a great job, so you should keep it up.

(داری عالی پیش می روی پس همین طوری ادامه بده. )

لطفا امتیاز بدید
موسسه گاما

مژده آتش آب پرور

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی و علاقه مند به هر چیزی که مرتبط با دنیای زبان انگلیسی باشد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کارشناسان ثبت نام زبان
×