گرامر literally در انگلیسی: [کاربرد معنایی + مثال]
در ادامه مجموعه مقاله های آموزش رایگان زبان انگلیسی، با مطلب جدیدی برای صحبت درباره گرامر literally و کاربردهای معنایی آن در انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
Literally در رده قیدهای انگلیسی قرار می گیرد. این قید دارای دو کاربرد معنایی است که به شکل عجیبی دو نقطه متضاد یک دیگر هستند!
کاربرد معنایی اولیه literally
ترجمه مستقیم برای literally در زبان فارسی می شود: به معنای واقعی کلمه. بنابراین وقتی از این کلمه استفاده می کنیم می خواهیم بگوییم که دقیقا منظورمان همان چیزی است که می گوییم و اغراق یا بزرگ نمایی در آن وجود ندارد. و این دقیقا همان کاربرد اولیه این قید است.
به مثال های زیر دقت کنید:
This was has taken the lives of literally thousands of people.
ترجمه: این جنگ به معنای واقعی کلمه جون هزاران نفر رو گرفته.
I literally see her every day.
ترجمه: من به معنای واقعی کلمه هر روز می بینمش.
Don’t take what I said literally.
ترجمه: چیزی که گفتم رو جدی نگیر!
در تمام این مثال ها literally به حقایق اشاره دارد. در مثال آخر نیز فرد عنوان می کند که چیزی بیان کرده نباید به عنوان یک حقیقت پذیرفته شود.
کاربرد معنایی دوم literally
نکته جالب اینجاست که literally برای بزرگ نمایی، اغراق و تاکید نیز استفاده می شود. وقتی که جنبه تاکیدی داشته باشد به این معنا نیست که حرف گفته شده صحیح نیست بلکه به این معناست که فرد صرفا در حالت گفتاری شدت بیشتری به احساسات خود بخشیده است. با این وجود گاهی نیز اغراق نمایی به حدی است که فرد واقعا منظورش آن چیزی نیست که بیان می کند.
به مثال های زیر دقت کنید.
اغراق شده غیرواقعی:
He said, “I literally died when I saw her coming toward me.
ترجمه: وقتی دیدم داره میاد سمتم به معنای واقعی کلمه مردم.
قطعا فرد در اینجا با دیدن طرف مقابل خود نمرده است بلکه صرفا از literally برای بزرگ نمایی احساسات خود استفاده کرده است.
I was literally blown away by her kindness.
ترجمه: مهربونیش منو به شدت به وجد آورد.
در اینجا گوینده صرفا احساسات واقعی خود را بزرگ نمایی و بر آن ها تاکید کرده است. گرامر literally
مثال های بیشتر
لطفا به مثال های زیر توجه و آن ها را ترجمه کنید.
- I was literally the last person to leave the office last night.
- When the verdict was announced, you could literally hear a pin drop in the courtroom.
- I’m literally starving; I haven’t eaten anything since breakfast.
- She was literally glowing with happiness on her wedding day.
- When I heard the news, my heart literally skipped a beat.
- It’s literally freezing outside; the thermometer is showing 32 degrees Fahrenheit.
- I’ve literally read this book a hundred times; it’s my favorite.
- They were literally the only people at the movie theater.
- I literally jumped out of my skin when I saw the spider.
- The city was literally empty during the holidays; everyone had gone to the coast.
لینک های مفید
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.