اصطلاحات انگلیسی به معنای “آبروم رفت” + ✅ مثال و فایل صوتی
یادگیری زبان انگلیسی، مانند سفری طولانی در جهان ارتباطات و دانش، یک فرآیند پیچیده و در عین حال لذتبخش است. تسلط بر این زبان جهانی نه تنها درهای بسیاری را به روی یادگیرندگان میگشاید، بلکه به عنوان یک مهارت حیاتی در عصر جهانیشدن شناخته میشود. رویکرد گام به گام در یادگیری زبان انگلیسی، شیوهای کارآمد و منظم برای پیشرفت تدریجی و مستمر ارائه میدهد. این روش، با تاکید بر پایهریزی محکم و پیشرفت به تدریج، به یادگیرندگان کمک میکند تا هر جنبه از زبان را به طور مؤثر و کاربردی درک و به کار بگیرند.
دو موقعیت مختلف را در نظر بگیرید:
اول اینکه کار احمقانه ای جلوی جمع یا فرد خاصی انجام داده اید که شما را خجالت زده کرده و باعث شده که احساس کنید یک احمق به تمام عیار هستید. مثل یک سوتی ضایع که باعث می شود که بخواهید از عالم هستی ناپدید شوید یا به قول معروف آب شوید بروید توی زمین.
در مرحله دوم موفقیت کاملا جدی تر را در نظر بگیرید که وقوع مسئله ای باعث شده که وجهه شما به نحوی مورد خدشه قرار بگیرد.
در این مقاله قصد داریم به معرفی جمله های انگلیسی بپردازیم که برای گفتن “آبروم رفت” برای موفقیت های یاد شده در بالا استفا ه می شوند. این مقاله در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان نوشته شده است که به شکل هر روزه روی سایت به روز شده و شامل مجموعه ای از گرامر زبان انگلیسی، معرفی واژگان و اصطلاحات موضوعی و گاها امور مربوط به یادگیری زبان است. با ما همراه باشید.
در موقیعت اولی که در بالا تصور کردیم می توانید از جمله های زیر استفاده کنید:
· I made a fool of myself.
· I’ve been humbled.
· I embarrassed myself.
· I humiliated myself.
برای موقعیت دوم هم جمله های زیر مناسب هستند:
· I lost face.
· I humiliated myself.
· I’ve been put to shame.
· I’ve been made to look bad.
در نهایت به مثال های زیر دقت کنید:
After failing the important presentation, he felt like he had lost face in front of his colleagues.
(بعد از اینکه ارائه مهم رو خراب کرد احساس می کرد که جلوی همکارهاش آبروش رفته.) آبروم رفت به انگلیسی
She was embarrassed when she realized she had mispronounced a common word during the conversation.
(وقتی فهمید که یه کلمه خیلی رایج رو توی مکالمه ش اشتباه تلفظ کرده از خودش خجالت کشید.)
She humiliated herself by accidentally sending an embarrassing email to the entire office.
(اون اتفاقی یه ایمیل رو به کل اعضای اداره فرستاد و آبروی خودش رو برد.)
The negative reviews made the company’s reputation look bad in the eyes of the public.
(نقدهای منفی باعث شد که شهرت شرکت در دید عموم خدشه دار شه و آبروشون بره.)
During the office party, I decided to showcase my singing skills, but I forgot the lyrics midway and ended up singing off-key. I made a fool of myself in front of all my coworkers.
(توی مهمونی شرکت تصمیم گرفتم که توانایی های توی آواز خوندن رو به نمایش بذارم ولی وسط راه متن آهنگ یادم رفتم و وایستادم قاطی پاتی خوندن. جلوی همکارهام آبروی خودم رو بردم و خودم رو یه احمق جلوه دادم.)
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.