تفاوت like و love در زبان انگلیسی + ✅ مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی تفاوت like و love در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
اگر هر دو فعل like و love را به معنای “دوست داشتن” در نظر بگیریم، آیا واقعا تفاوتی میان آن دو وجود دارد؟ وجه تمایز آن ها چیست؟ و چرا با یک دیگر متفاوت هستند؟ در این مقاله می خواهیم به بررسی پاسخ این پرسش ها بپردازیم.
تفاوت این دو فعل در درجه بندی نوع احساس فرد نسبت به شیء یا فرد مورد نظر خلاصه می شود.
کاربرد معنایی فعل like
می توان گفت که در حقیقت معادل مناسب تر برای like در انگلیسی معادل “خوش آمدن” است و زمانی از آن استفاده می شود که فرد نسبت به کسی یا چیزی احساس رضایت دارد و به سمت آن جذب می شود. زمانی که این توجه معطوف به یک شخص باشد یعنی او مورد تحسین فرد مقابل قرار دارد. این حس تحسین ممکن است برانگیخته شده از ویژگی های ظاهری یا باطنی فرد باشد.
بنابراین فعل like به احساسات عمیق نسبت به چیزی اشاره نمی کند.
I like reading books, but I prefer watching movies.
(از کتاب خوندن خوشم میاد ولی فیلم دیدن رو ترجیح می دم.)
I think I like him. He’s a good man.
(فکر کنم ازش خوشم میاد. مرد خوبیه.)
Do you like my new friend?
(از دوست جدیدم خوشت میاد؟)
I like chocolate. It’s OK.
(از شکلات خوشم میاد. خوبه.)
کاربرد فعل love در انگلیسی
در عوض فعل love بیانگر حس عمیق تر و با دوام تری است. زمانی آن استفاده می کنید که زندگی تان بدون شخص، مفهوم یا شیء موردنظر خلا داشته باشد و قسمتی از مفهوم خود را از دست بدهد. به همین دلیل برای ابراز علاقه به افراد خانواده همیشه باید از فعل love استفاده کرد و نه like .
مثلا می گوییم:
I love you, mum.
و نه:
I like you, mum.
جمله دوم منطقی نیست و با عقل جور درنمی آید. چون این انتظار وجود دارد که همیشه یک احساس عمیق به فردی از اعضای خانواده داشته باشیم.
هر چند اگر بخواهیم مفهومی منفی را انتقال بدهیم می توانیم از like استفاده کنیم.
مثلا می توانیم بگوییم:
I don’t like my sister.
در عوض زمانی که وارد رابطه جدیدی با فرد دیگری می شویم، چه یک رابطه دوستی باشد، چه رابطه عاشقانه و حتی روابط نه چندان نزدیک خانوادگی، می توان از like استفاده کرد و هر چه قدر که نوع رابطه عمیق تر می شود آن را با love جایگزین ساخت.
I like Rose. She’s been a good friend.
(از رز خوشم میاد. برام دوست خوبی بوده.)
I really don’t love him yet, but I think I like him enough to keep seeing him.
(هنوز دوستش ندارم ولی فکر می کنم به اندازه ای ازش خوشم بیاد که بخوام بازم ببینمش.)
I like my cousin, Joe. He’s quite cool.
(از پسر عموم جو خوشم میاد. خیلی باحاله.)