انواع اختلالات روانی به انگلیسی: ✅ معرفی واژگان مهم + مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی انواع اختلالات روانی به انگلیسی در خدمت شما هستیم. همچنین به شما آموزش می دهیم که چطور با استفاده از یکسری جملات خاص درباره سلامت روحی و روانی خود صحبت کنید یا نسبت به کسی که شرایط سختی را می گذراند احساس همدردی نشان دهید. لطفا با ما همراه باشید.
جدول انواع اختلالات روانی به انگلیسی
برای اکثر اختلالات چه روحی و چه جسمی در انگلیسی از کلمه disorder استفاده می شود. پس اگر می خواهید که درباره اختلالات روانی صحبت کنید این کلمه همیشه با شماست.
The family has a history of mental disorder, so it’s not unexpected that their youngest son has been diagnosed with schizophrenia.
(خانواده سابقه اختلالات روانی داره، پس اینکه جوون ترین پسر خانواده اسکیزوفرنی داره غیرقابل انتظار نیست.)
در مرحله اول در جدولی از تعدادی از اختلالات روانی به انگلیسی را برای شما جمع آوری کرده ایم.
اختلال اضطراب | Anxiety disorders | 1 |
اختلال ترس | Panic disorder | 2 |
اختلال وسواسی – جبری | Obsessive-compulsive disorder | 3 |
هراس | Phobias | 4 |
افسردگی | Depression | 5 |
اختلال دوقطبی | Bipolar disorder | 6 |
اختلال خلقی | Mood disorders | 7 |
اختلال خوردن | Eating disorders | 8 |
اختلال شخصیت | Personality disorders | 9 |
اختلال اضطراب پس از سانحه | Post-traumatic stress disorder | 10 |
11 | Psychotic disorders | اختلال های روان پریشی |
12 | Schizophrenia | اسکیزوفرنی |
13 | antisocial disorders | اختلال شخصیت ضداجتماعی |
14 | Neurodevelopmental disorders | اختلال عصبی تکوینی |
جملات مهم انگلیسی برای صحبت درباره سلامت روانی
در زبان انگلیسی از سلامت روانی تحت عنوان mental health یاد می شود. در ادامه یکسری از جمله های انگلیسی را معرفی می کنیم که برای صحبت از وضعیت عمومی روحی کاربردی هستند.
جمله هایی برای گفتن اینکه حالتان چندان خوب نیست:
I’m not the best.
(اوضاعم بهترین ممکن نیست.)
I don’t feel so good.
(زیاد حالم خوب نیست.)
I’m not OK.
(حالم خوب نیست.)
I’m going through a lot.
(داره خیلی بهم سخت می گذره.)
I’m not feeling 100%.
(دقیقا روی مود صد نیستم.)
On a scale of 1 to 10, my number is 1.
(وضعیت روحیم از یک تا ده روی یکه.)
On a scale of 0 to 10, I feel minus five/negative five.
(وضعیت روحیم از صفر تا ده روی منفی پنجه.)
اگر می خواهید با کسی که از نظر روحی زمان سختی را می گذراند احساس همدردی کنید می توانید با جمله های زیر از او بخواهید که با شما صحبت کنید یا به او اطمینان بدهید که در کنارش هستید.
I understand how you’re feeling. I’ve been there before.
(احساست رو درک می کنم. منم قبلا تجربه مشابهی داشته م.)
I’m sorry to hear that. Is there anything I can do for you?
(متاسفم که اینو می شنوم. کاری هست بتونم برات انجام بدم؟)
That’s not good to hear. What’s making you feel this way?
(شنیدن این اصلا خوب نیست. چی باعث شده همچین حسی داشته باشی؟)