پرکاربردترین قیدها در زبان انگلیسی + ✅ مثال
در ادامه سری مقاله های آموزش زبان انگلیسی از پایه، با لیستی از پرکاربردترین قیدها در زبان انگلیسی در خدمت شما هستیم.
قیدها چه هستند؟
قیدها در زبان انگلیسی انواع مختلفی دارند و به سوالات متعددی مثل “چه موقع”، “کجا”، “چه طور”، “چه قدر” یا “هر چند وقت یکبار” جواب می دهند. بنابراین به طور کلی قیدها کلماتی هستند که معنی جزوی از جمله – به طور معمول فعل – را گسترده تر می کنند و اطلاعاتی را درباره آن به جمله می افزایند.
جدول پرکاربردترین ها قیدها در زبان انگلیسی
در جدول زیر می توانید لیست پرکاربردترین قیدها را بیابید:
Accidentally = اتفاقی I accidentally broke my mum’s favorite vase. She thinks I did it on purpose, so she’s so angry with me. اتفاقی گلدان مورد علاقه مادرم را شکستم. او فکر می کند از عمد این کار را کرده ام، پس خیلی از دستم عصبانی است. |
Actually = در واقع Actually you can’t just disappear on me and then show up like nothing happened. راستش تو نمی توانی غیب بشوی و بعد یکهو برگردی انگار که اتفاقی نیفتاده است. |
Always = همیشه My mum always tells me to work really hard. مادرم همیشه بهم می گوید که سخت کار کنم. |
Awkwardly = به شکلی عجیب و غریب She acts awkwardly around strangers. I think she’s very shy. او دور و بر غریبه ها خیلی عجیب رفتار می کند. فکر می کنم خیلی خجالتی است. |
Bravely = شجاعانه Jack bravely refused to do anything against his moral principles. جک به شکل شجاعانه ای از انجام کاری که برخلاف قواعد اخلاقی اش باشد سر باز زد. |
Briefly = به شکل خلاصه I’m in a rush, so we can only briefly discuss this. من عجله دارم که بروم پس فقط به شکلی مختصر می توانیم درباره این بحث کنیم. |
Carefully = به شکل با دقتی Listen to me carefully as I’m not going to repeat myself. خوب به حرف هایم گوش بده چون من دوباره حرفم را تکرار نمی کنم. |
Certainly = حتما You certainly aren’t allowed to play the piano here. تو واقعا اجازه نواختن پیانو در اینجا را نداری. |
Easily = به آسانی She’s so naïve she can easily be persuaded to do anything. از بس ساده لوح است به سادگی می توان او را متقاعد کرد هر کاری بکند. |
Especially = خصوصا You’d better stop talking to him. Especially now that he’s refusing to respect you. بهتر است که دیگر با او حرف نزنی. خصوصا الان که از احترام گذاشتن به تو سرباز می زند. |
Exactly = دقیقا You did exactly the right thing, and I’m proud of you for that. تو دقیقا کار درست را انجام دادی و به همین دلیل من به تو افتخار می کنم. |
Generally = به طور معمول Generally people prefer to live on campus. Only those who are rich can afford to rent a private apartment. به طور معمول مردم در خوابگاه دانشگاه زندگی می کنند. فقط کسانی که پولدار هستند می توانند از پس اجاره آپارتمان های خصوصی بربیایند. |
Honestly = حقیقتا – بخواهم صادق باشم Honestly what you did was so silly. حقیقتا کاری که کردی خیلی احمقانه بود. |
Immediately = فورا – بلافاصله She left immediately after her exam. او بلافاصله بعد از امتحانش رفت. |
Often = اغلب My parents often go on a date on the weekends. پدرومادرم اغلب آخرهفته ها با هم می روند بیرون. |
Politely = مودبانه They politely fired me, I guess. فکر کنم به شکل مودبانه ای اخراجم کردند. |
Quickly = به سرعت They had an instant connection, and became friends quickly. ارتباط یکباره ای میان آن ها شکل گرفت و به سرعت با هم دوست شدند. |
Randomly = به شکل تصادفی I randomly took one of the books out of the shelf and started reading it. همین طوری تصادفی یکی از کتاب ها را قفسه برداشتم و شروع به خواندنش کردم. |
Regularly = مرتبا I regularly visit my grandparents. من مرتبا به دیدار پدربزرگ و مادربزرگم می روم. |
Suddenly = ناگهانی He got up so suddenly that we were all freaked out. جوری ناگهانی بلند شد که همه زهره ترک شدیم. |
مقاله های مرتبط:
✅ قیدهای تکرار در زبان انگلیسی