کاربرد معنایی next to nothing در انگلیسی + ✅️ مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش رایگان زبان انگلیسی، با مطلب جدیدی برای صحبت درباره کاربرد معنایی next to nothing در خدمت شما هستیم. لطفا ما را همراهی کنید.
Next to nothing به مقدار یا تعدادی بسیار کم و ناچیز اشاره می کند.
برای درک بهتر به مثالهای زیر دقت کنید.
- After the sale, those expensive shoes cost me next to nothing.
ترجمه: با تخفیف اون کفش های گرون عملا مجانیه.
- The repair bill for my car was surprisingly low, almost next to nothing.
ترجمه: هزینه تعمیر ماشین به شکل تعجب آوری پایین بود، تقریبا مجبور نشدیم چیزی بدیم.
- She saved diligently for years and ended up with next to nothing in her bank account.
ترجمه: اون سالها پول پس انداز کرد و آخرشم به مرحله ای رسید که هیچی توی حسابش براش نمونده بود.
- His knowledge of French is limited to next to nothing; he can only say a few words.
ترجمه: عملا هیچی فرانسوی نمی دونه. فقط یه چند تا کلمه می تونه بگه.
- The hotel’s buffet breakfast cost next to nothing for what it offered.
ترجمه: بوفه هتل در مقایسه با چیزی که ارائه می ده خیلی ارزونه.
- The old computer was worth next to nothing; it was time for an upgrade.
ترجمه: اون کامپیوتر قدیمی ارزشی نداشت. دیگه وقت گرفتن یه سیستم جدید بود.
- The cost of living in that small town is next to nothing compared to the city.
ترجمه: هزینه زندگی توی اون شهر کوچیک در مقایسه با شهرهای بزرگ چیزی نیست.
- I had next to nothing in my wallet when I realized I’d left my credit card at home.
ترجمه: وقتی که فهمیدم کارت اعتباری رو خونه جا گذاشته م، تقریبا هیچی توی کیف پولم نبود.
- His contribution to the project was next to nothing; he barely did any work.
ترجمه: اون برای پروژه هیچ مشارکتی نداشت. به سختی دل به کار داد.
I’ve had next to nothing today; I’m starving.
ترجمه: امروز عملا هیچی نخورده م! خیلی گشنه م! کاربرد معنایی next to nothing
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.