کاربرد معنایی on the go در زبان انگلیسی: ✅ توضیح + مثال
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای صحبت درباره معنی اصطلاح on the go در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
می توان دو کاربرد معنایی متفاوت برای این اصطلاح متصور بود:
معنی اول: در اشاره به افراد
اگر از این اصطلاح برای صحبت درباره یک فرد استفاده کنیم به این معنی است که فرد حسابی شلوغ و مشغول به فعالیت است.
برای درک بهتر به مثال های زیر دقت کنید:
I’ve been on the go all day. I’m absolutely tired. I’d rather go home and rest than hang out with my friends.
(تمام روز مشغول فعالیت بوده م. خیلی خسته م. ترجیح می دم برم خونه و استراحت کنم تا اینکه برم با دوستام بگردم.)
Ellen is always on the go. I don’t know if I should envy her or pity her.
(الن همیشه سرش شلوغه. نمی دونم بهش حسادت کنم یا دلم براش بسوزه.)
His presence always keeps me on the go.
(حضور اون همیشه من رو فعال نگه می داره.)
Why are always on the go?
(چرا همیشه این قدر سرت شلوغه؟)
معنی دوم: در اشاره به فعالیت ها
اگر محوریت این اصطلاح فعالیت یا فعالیت های خاصی باشد و نه خود فرد، در این صورت به این معنا است که فرد در مرحله تولید یا کردن روی پروژه خاصی است.
برای درک بهتر به مثال های زیر دقت کنید:
Do you have a new book on the go? I met your publisher today and she told me you’re working on a new novel.
(داری کتاب جدیدی می نویسی؟ امروز ناشرت رو دیدم و بهم گفت که داری روی یه رمان جدید کار می کنی.)
I have this new project on the go that keeps me awake at night.
(یه پروژه جدید در دست دارم که شب ها بیدار نگهم می داره.)
I have at least three essays on the go for this week.
(حداقل سه تا مقاله برای این هفته دارم.)
سعی کنید که با استفاده از اصطلاح بالا جمله های خودتان را بسازید.
اگر سوالی دارید می توانید با درج کامنت در قسمت پایین از ما بپرسید.