معرفی حروف اضافه جهت ها در انگلیسی (prepositions of direction)
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی حروف اضافه انگلیسی که برای اشاره به جهت ها مورد استفاده قرار می گیرند در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. جهت ها در انگلیسی
لیست حروف اضافه جهت ها در انگلیسی
در جدول زیر می توانید با این حروف اضافه (prepositions) و معنای آن ها آشنا شوید.
بالای | Above | 1 |
رو به روی | Across | 2 |
در امتداد | along | 3 |
در میان یک گروه | Among | 4 |
دور | around | 5 |
اشاره به یک نقطه ثابت و مشخص | at | 6 |
پشت | Behind | 7 |
زیر | Below | 8 |
در کنار | Beside | 9 |
نزدیک به | Close to | 10 |
بالای | Over | 11 |
از میان | Through | 12 |
به سمت | Toward | 13 |
به سمت بالا | Up | 14 |
به سمت پایین | Down | 15 |
بین | Between | 16 |
در نزدیکی | By | 17 |
داخل | Inside/in | 18 |
نزدیک به | Near | 19 |
در کنار | Next to | 20 |
روی | On | 21 |
نشانه حرکت به سمت سطح چیزی | Onto | 22 |
حرکت به سمت دور شدن از چیزی | Off | 23 |
حرکت در جهت رد شدن از چیزی | Past | 24 |
زیر | Under | 25 |
مثال های استفاده در جمله های انگلیسی
در ادامه می توانید مثال های استفاده از این حروف اضافه را در جمله های انگلیسی ببینید.
There was a mirror right above the sink.
(یه آینه درست بالای سینک بود.)
My brother’s house is across the street from us.
(خونه برادرم دقیقا رو به روی ما اون دست خیابونه.)
We walked along the river and chatted for hours.
(ما ساعت در امتداد رودخانه قدم زدیم و صحبت کردیم.)
I saw her among a group of her colleagues.
(اون رو میون یه گروه از همکارهاش دیدم.)
We all sat around the table.
(همه مون دور میز نشستیم.)
He was waiting for me at the entrance.
(رو به روی در ورودی منتظرم بود.)
She timidly stood behind her fiancé.
(با خجالت پشت نامزدش ایستاد.)
“From the top of the skyscraper the cars below us looked like insects.” Taken from Cambridge Dictionary
(از بالا آسمان خراش ماشین های زیر پامون شبیه حشره بودن.)
Come sit beside me, please.
(لطفا بیا کنارم بشین.)
Don’t get too close to the dog.
(زیادی به سگه نزدیک نشو.)
I held the umbrella over my head.
(چتر رو بالای سرم نگه داشتم.)
We walked through the woods.
(توی جنگل قدم زدیم.)
I leaned toward him to tell him that he should close the door.
(خودم رو به سمتش کج کردم تا بهش بگم که باید در رو ببنده.)
Just walk up the street and you’ll see the café you’re looking for.
(فقط به سمت بالای خیابون حرکت کن و اون وقت می تونی کافه ای که دنبالش هستی رو ببینی.)
I kept walking down the hill.
(همچنان به سمت پایین تپه حرکت کردم.)
Have you ever been inside their house?
(تا حالا داخل خونه شون بودی؟)
Is it the hotel near the subway station?
(هتل نزدیکه ایستگاه مترو اه؟)
The library is next to the laboratory.
(کتابخونه کنار آزمایشگاهه.)
I saw your book on your bed. You must’ve left there last night.
(کتابت رو روی تختت دیدم. احتمالا دیشب گذاشتیش اونجا.)
“The sheep were loaded onto trucks.” Taken from Cambridge Dictionary
(گوسفندها رو توی کامیون بار زدن.)
I saw her driving off.
(دور شدنش رو دیدم.)
I drove past their house this morning.
(امروز صبح با ماشین از کنار خونشون رد شدم.)
We stood under the tree to avoid getting wet.
(ما زیر درخت وایستادیم تا خیس نشیم.)