کاربرد sure در زبان انگلیسی: ✅ معرفی ساختارهای مهم + مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی کاربرد sure از طریق معرفی ساختارهایی پرکاربردی که این کلمه در آن ها استفاده می شود، در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
این کلمه در انگلیسی به معنای “مطمئن بودن” است. جایی که هیچ شک و شبهه ای درباره چیزی وجود نداشته باشد. در این مقاله به معرفی کالوکیشن ها و گروه کلماتی می پردازیم که این کلمه در کنار آن ها مورد استفاده قرار می گیرد.
برای معرفی این کالوکیشن ها آن ها را در غالب جمله های انگلیسی به شما معرفی می کنیم. به جمله های زیر و گروه کلماتی که رنگی شده و زیر آن ها خط کشیده شده است توجه کنید:
One things for sure; you’re my best friend and nothing will ever change that.
(تو یه چیز شکی نیست؛ تو بهترین دوست منی و هیچ چیزی نمی تونه این رو عوض کنه.)
I know for sure that you’ll achieve all you aspire to do.
(من بدون هیچ شکی می دونم که تو به همه چیزهایی که می خوای دست پیدا می کنی.)
Don’t worry. Things are sure to get better from now on. I can feel it.
(نگران نباش. بدون شک از الان همه چیز بهتر می شه. می تونم حسش کنم.)
Be sure to bring your umbrella. It’s going to rain today.
(مطمئن باش که چترتو با خودت بیاری. قراره امروز بارون بباره.)
Make sure to tell him the truth. Doing so will free both of you.
(حواست باشه که بهش حقیقت رو بگی. انجام دادن این کار هر دوی شما رو آزاد می کنه.)
You don’t sound so sure anymore.
(دیگه اون قدرها هم مطمئن به نظر نمیای.)
If you’re not sure you like this dress we can go and check other shops as well.
(اگر مطمئن نیستی که از این لباس خوشت میاد می تونیم بریم و بقیه مغازه ها رو هم چک کنیم.)
I’m not entirely sure that would be a good idea to skip our eight o’clock class to go to the shopping mall.
(کاملا مطمئن نیستم که ایده خوبی باشه که از کلاس ساعت هشتمون در بریم و بریم مرکز خرید.)
If you’re not even sure you love me, why did you propose to me?
(اگر حتی مطمئن نیستی که منو دوست داری چرا ازم خاستگاری کردی؟)
I’m not really sure I’d like to do this. I think I’d rather go home.
(واقعا مطمئن نیستم بخوام این کارو انجام بدم. فکر کنم ترجیح می دم برم خونه.)
I’m pretty sure your parents will help you if you ask them nicely.
(کاملا مطمئنم اگر مودبانه از پدرومادرت درخواست کنی بهت کمک می کنن.) کاربرد sure
She’s not exactly sure that moving to California would be a good idea.
(اون دقیقا مطمئن نیست که نقل مکان کردن به کالیفورنیا ایده خوبی باشه.)
I’m almost sure they’re going to lose.
(من تقریبا مطمئنم که قراره ببازن.)
Don’t go ask him for advice. He’s never sure about anything.
(از اون مشورت نخواه. اون هیچ وقت درباره چیزی مطمئن نیست.)
His parents are completely sure that he’ll get into Harvard Law School.
(پدرومادرش کاملا مطمئن هستن که اون دانشگاه حقوق هاروارد قبول می شه.)
Trust me, I’ve never felt so sure about anything else in my whole life. I’ll be happier when I move away.
(بهم اعتماد کن، توی کل زندگیم درباره هیچ چیز این قدر احساس اطمینان نداشته م. وقتی که برم خوش حال تر می شم.)
I’m not going to this party until I’m totally sure that guy isn’t there.
(تا وقتی که کاملا مطمئن باشم اون یارو توی مهمونی نیست هیچ جا نمی رم.)
I’m not quite sure sneaking out of your house when your parents have grounded you would a good idea.
(خیلی مطمئن نیستم که وقتی پدرومادرت به عنوان تنبیه ازت خواستن توی خونه بمونی یواشکی بیرون رفتن ایده خوبی باشه.)
I’m perfectly sure about how I feel. I love you so much and I want to spend the rest of my life with you.
(من کاملا درباره احساسم مطمئنم. من تو رو خیلی دوست دارم و می خوام بقیه عمرم رو در کنار تو سپری کنم.) کاربرد sure