راه های گفتن “خوابم میاد” در انگلیسی + 😴مثال
در ادامه مجموعه مقاله های آموزش رایگان زبان انگلیسی، با مطلب جدیدی برای معرفی جملات کوتاهی که می توانید برای گفتن “خوابم میاد” به کار ببرید، در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
معرفی شیوه های مختلف گفتن “خوابم میاد”
در ادامه می توانید این جمله ها را ببینید.
I’m sleepy.
سرراست ترین شیوه اشاره به اینکه خوابتان می آید و خواب آلود هستید.
I’m drowsy.
شیوه ای برای اشاره به اینکه عملا نیمه خواب و نیمه بیدار هستید و فورا باید به رخت خواب بروید.
I can barely keep my eyes open.
این جمله دقیقا معادل “دیگه نمی تونم چشم هام رو باز نگه دارم” در فارسی است که هنگام خواب آلود بودن بیان می کنیم.
مثال های جمله های معرفی شده
در ادامه به مثال هایی از موارد بالا دقت کنید:
stayed up late last night studying for the exam, so now I’m really sleepy.
ترجمه: دیشب تا دیروقت داشتم برای امتحان درس می خوندم پس الان خیلی خواب آلودم.
After a long day at work, I can’t wait to get home, relax, and get into bed because I’m so sleepy.
ترجمه: بعد از یه روز طولانی سرکار نمی تونم صبر بدم که برم خونه، ریلکس کنم و بزم توی رخت خواب آخه خیلی خواب آلودم.
I didn’t get much sleep last night, so I’m feeling very sleepy right now.
ترجمه: دیشب خیلی خوب نخوابیدم پس الان خیلی خواب آلودم.
Sitting in a warm, cozy room with a soft blanket and a book makes me feel so sleepy.
ترجمه: نشستن توی یه اتاق گرم راحت با پتوی نرم باعث میشه خوابم بگیره.
It’s been a long drive, and the monotonous road is making me feel really sleepy.
خیلی سفر جاده ای طولانی شده و دیدن جاده یکنواخت باعث شده خوابم بگیره.
I took some medication that makes me feel drowsy, so I might need to take a nap.
چند تا قرص خوردم که حسابی خواب آلودم کرده ن پس ممکنه برم یه چرتی بزنم.
After a heavy meal, I often feel drowsy and want to take a rest.
بعد از یه غذای سنگین من اغلب خواب آلود می شم و دلم می خواد استراحت کنم.
I didn’t sleep well last night, so I’m feeling quite drowsy today.
ترجمه: دیشب خیلی خوب نخوابیدم پس امروز حسابی خوابم میاد.
The warm and dimly lit room is making me feel drowsy, like I could fall asleep at any moment.
اتاق گرم و نیمه روشن داره منو خواب آلود می کنه. یه جوری که هر لحظه ممکنه خوابم ببره.
Sitting in a comfortable chair with gentle music playing in the background makes me feel drowsy and relaxed.
نشستن روی یه صندلی راحت با موسیقی آرومی که توی زمینه پخش میشه باعث میشه خواب آلود و ریلکس بشم.
After a long day of work, I’m so exhausted that I can barely keep my eyes open.
بعد از یه روز طولانی سرکار به حدی خسته م که دیگه نمی تونم چشم هام رو باز نگه دارم.
The boring lecture is making me drowsy, and I can barely keep my eyes open.
سخنرانی خسته کننده داره منو خواب آلود می کنه و من به سختی می تونم چشم هام رو باز نگه دارم.
I’ve been traveling for hours without sleep, and now I can barely keep my eyes open.
ساعت ها بدون خواب در حال مسافرت بوده م و الان دیگه به زور چشم هام رو باز نگه داشته م.
The warm and cozy atmosphere of the room is making me feel so relaxed that I can barely keep my eyes open.
ترجمه: فضای گرم و صمیمی این اتاق به حدی منو آروم کرده که دیگه چشم هام داره به زور خواب بسته میشه.
لینک های مرتبط
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که لیست بهترین کلاس های زبان تهران را بررسی نمایید.
همچین مطالعه مقاله های اصطلاحات مربوط به خوابیدن در انگلیسی و تفاوت sleep و asleep در انگلیسی به شما پیشنهاد می شود.