تفاوت thin و slim و skinny در زبان انگلیسی: 📚 توضیح + مثالهای متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای صحبت درباره اینکه آیا وجه تمایزی میان thin و slim و skinny وجود دارد یا نه و اینکه اگر هست کاربردهای هر یک برای چیست در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
آیا واقعا تفاوتی میان thin و slim و skinny هست؟
معنی این سه کلمه تقریبا مشابه است. هر سه صفتی برای اشاره به افراد لاغر هستند. با این حال دقیقا connotation یکسانی ندارد. منظور از connotation بار معنایی یک کلمه است. مثلا کلمه fat تا حدی توهین آمیز است ولی over-weight لحن خنثی تری را انتقال می دهد. بنابراین این سه کلمه نیز کاربردهای معنایی متفاوتی در مقایسه با یک دیگر دارند.
در ادامه همراه با ارائه مثال تک به تک به معرفی کاربردهای هر یک از این سه کلمه می پردازیم تا به خوبی با جنبه معنایی هر یک آشنا شوید.
کاربرد معناییthin در انگلیسی
Thin کلمه ای خنثی و بدون بار معنایی مثبت یا منفی است. اگر بخواهید در توصیف کسی به لاغر بودن او اشاره کنید بدون آن که بخواهید از او تعریف کرده باشید یا بد او را گفته باشید، thin بهترین انتخاب است.
همچنین توجه داشته باشید که این صفت صرفا برای اشاره به انسان ها به کار نمی رود. گاهی اوقات برای اشاره به نازک بودن اجسام یا حتی لاغر بودن حیوانات نیز از آن استفاده کرد. گذشته از این اگر می خواهید با باریک بودن بخش خاصی از بدن جدای از کلیت آن هم اشاره کنید thin باید انتخاب اولیه باشد.
Don’t go out in this thin cotton shirt! You’ll catch a cold.
(با این پیرهن پنبه ای نازک نرو بیرون. سرما می خوری.)
Your wrists are uncommonly thin!
(مچ هات چه قدر باریک هستن.)
“He eats like a horse and yet he’s as thin as a rake.”
(با اینکه این قدر غذا می خوره مثل چوب خشک لاغره.)
She’s a thin, brunette woman.
(اون یه زن لاغر و مو تیره است.)
کاربرد معنایی slim در زبان انگلیسی
در عوض slim بار معنایی مثبتی دارد و به لاغر بودنی که به فرد جذابیت خاصی می دهد اشاره دارد. پس اگر قصد تعریف کردن از فردی است این کلمه انتخاب مناسبی است. از این کلمه نیز برای توصیف اعضای بدن به شکل جدا نیز استفاده می شود.
You have a lovely slim figure.
(چه قدر اندام دوست داشتنی قشنگی داری.)
Sarah is tall and slim.
(سارا قدبلند و لاغره.)
این واژه به عنوان یک فعل در معنای لاغر شدن نیز استفاده می شود.
Not matter how much I eat I seem to be slimming day by day.
(مهم نیست که چه قدر غذا می خورم این طور به نظر میاد که هر روز دارم لاغر و لاغرتر می شم.)
همچنین از آن به معنای “خیلی کم” نیز استفاده می شود.
I have a slim chance of getting in a PhD program abroad.
(شانسم برای قبول شدن توی مقطع دکترا در خارج از کشور خیلی کمه.)
کاربرد معنایی skinny در زبان انگلیسی
اگر بخواهیم به نوعی از لاغری اشاره کنیم که نشانه ای از عدم سلامتی فرد است و باعث شده که او ظاهر خوبی نداشته باشد باید از skinny استفاده کنیم. بنابراین skinny در حقیقت بار معنایی منفی دارد و در اصل به معنای very thin می باشد. از آن برای اشاره به سایر اعضای بدن نیز استفاده می شود.
You should eat more – you’re very skinny!
(باید بیشتر غذا بخوری – خیلی لاغرمردنی هستی.) thin و slim
Who’s that guy with skinny legs?
(اون مرده با پاهای باریک کیه؟)
این کلمه دو معنای جانبی نیز دارد:
- ماده خوردنی کم چرب: skinny latte
- لباس تنگ: skinny jeans
خلاصه نکته های مطرح شده
خلاصه موارد گفته شده در بالا:
- Thin کلمه ای خنثی است که بار معنایی مثبت یا منفی ندارد.
- Slim کلمه ای مثبت است که برای تعریف کردن از اندام کسی استفاده می شود.
- Skinny کلمه ای منفی به معنی لاغرمردنی است.