گرامر worth در زبان انگلیسی: هر آنچه که باید درباره worth بدانید!
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای صحبت درباره کاربرد معنایی کلمه worth و ساختار گرامری مناسب برای آن در جمله های انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. گرامر worth
نکته طلایی برای استفاده صحیح از این کلمه در آن است که بدانید در چه ساختارهایی از آن استفاده کنید. هر آنچه که نیاز دارید که درباره این کلمه بدانید یک جا در این مقاله جمع آوری شده است.
wor
کاربرد معنایی worth در انگلیسی
این کلمه برای صحبت درباره ارزش مالی یا معنوی موارد مختلف در انگلیسی مورد استفاده قرار می گیرد.
به مثال های زیر دقت کنید:
She’s not worth your attention. I wish you could see that.
(اون ارزش توجه تو رو نداره. کاش می تونستی این رو ببینی.)
I don’t think the car’s worth more 500 dollars.
(فکر نمی کنم ارزش ماشین بیشتر از پونصد دلار باشه.)
گرامر worth : نکته های دستور زبانی
تشخیص معنی این کلمه چندان چالش برانگیز نیست. نکته مهمی که باید توجه ویژه ای به آن داشته باشید آن است که باید worth را در چه ساختار دستور زبانی قرار داد که بتواند مفهوم مورد نظر را انتقال دهد.
به طور کلی این کلمه به طور معمول در یکی از فرمول های زیر قرار می گیرد:
Be worth something (اسم یا گروه اسمی) | Her earrings are worth 2,000 dollars. (گوشواره هاش نزدیک به دو هزار دلار ارزش دارن.) Do you think The Contemporary Museum of Art is worth a visit? (فکر می کنی موزه هنرهای معاصر ارزش بازدید داره؟) |
Be worth doing | Sally Rooney’s novels are worth reading. I promise. (رمان های سالی رونی ارزش خوندن رو دارن. قول می دم.) You’re worth waiting for. (تو ارزش منتظر موندن رو داری.) It’s worth having health insurance. (داشتن بیمه سلامت ارزشش رو داره.) |
بنابراین همیشه باید مطابق با نوع زمان فعل و معنای جمله نوعی فعل to be پیش از آن قرار بگیرد. پس از آن نیز با توجه به معنای جمله نیاز به یک اسم یا گروه اسمی یا فعل ing دار است. پس حواستان باشد که اگر باید بعد از آن از فعل استفاده کنید، از فعل ساده یا هر شکل دیگری به غیر از gerund استفاده نکنید.
اگر به شکل عمومی بخواهید بگویید که چیزی یا کسی ارزشش را ندارد می توانید از worth it استفاده کنید.
به مثال های زیر توجه داشته باشید:
Just let go of him – he’s not worth it.
(فقط رهاش کن بره – ارزشش رو نداره.)
Don’t overwork yourself – it’s not worth it.
(از خودت زیاد کار نکش – ارزشش رو نداره.)
معرفی کالوکیشن های رایج با worth
به جمله های زیر و گروه کلماتی که worth در آن ها به کار رفته است، دقت کنید:
Going on a fancy trip is not worth the money.
(رفتن به یه سفر گرون قیمت از نظر مالی ارزشش رو نداره.)
He’s not worth your time.
(اون ارزش وقتت رو نداره.)
It’s not worth my while to work 12 hours a day only for 3 dollars per hours.
(از نظر مالی برام ارزش نداره که دوازده ساعت در روز برای حقوق ساعتی سه دلار کار کنم.)
His selfless support is worth a great deal to me.
(حمایت بی قیدوشرطش برای من ارزش خیلی زیادی داره.)
The house isn’t worth a lot.
(خونه ارزش زیادی نداره.)