وسایل نوزاد به انگلیسی: 👶 معرفی واژگان + مثال های متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی واژگان مرتبط با انواع وسایل نوزاد به انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
لیست وسایل نوزاد به انگلیسی
می توانید لیستی از این واژگان را جدول زیر مشاهده کنید.
She put the pacifier in the baby’s mouth and the baby gradually fell asleep sucking on it. (او پستانک را در دهان نوزاد گذاشت و نوزاد به تدریج در حال مکیدن آن خوابش برد.) | Pacifier پستانک |
I was pushing my baby brother’s stroller around all day. (تمام روز کالسکه برادر نوزادم رو این ور و اون ور می بردم.) | Pram / stroller کالسکه نوزاد |
OK, sweetie! What are you smiling at? Just let me tie your bib around your neck and then I’ll give you your food. (باشه خوشگلم. داری به چی می خندی؟ فقط بذار پیشبند رو دور گردنت ببندم و بعدش غذات رو بهت می دم.) | Bib پیشبند غذای نوزاد |
Please don’t make any noise; the baby’s asleep in her cradle. (لطفا هیچ صدایی ازت در نیاد؛ بچه توی گهواره خوابه.) | Cradle گهواره |
How do you know your baby is ready for potty training? (از کجا باید فهمید که نوزاد برای آموزش نحوه استفاده از دستشویی کودکان آماده است؟) | Potty صندلی دستشویی نوزادان |
Look at that baby rattle. I know my baby’s no due until September but I’d like to buy one now. (به اون جغجغه نوزاد نگاه کن. می دونم بچه م تا سپتامبر به دنیا نمیاد ولی می خوام الان یکی بخرم.) | Rattle جغجغه |
She made dinner as her baby was sitting and playing in his highchair. (در حالی که نوزادش توی صندلیش بازی می کرد اون شام رو حاضر کرد.) | Highchair صندلی نوزاد |
You should use baby powder if don’t want him to get diaper rash. (اگر می خوای که بچه به خاطر پوشک جوش نزنه باید از پودر بچه استفاده کنی.) | Baby powder پودر بچه |
There was a milk-filled baby bottle on the table. (یه شیشه شیر بچه پر از شیر روی صندلی بود.) | Baby bottle شیشه شیر بچه |
“A onesie or two is also always a safe bet; these two can never be too abundant, as many babies go through two to five onesies a day, depending on how much they spit up while drinking.” (یه لباس یا دو تا لباس سرهمی داشته باشی خوبه. این دو تا زیاد نیستن چون خیلی از نوزادها روزانه به باید پنج تا لباس عوض کنن چون موقع شیر خوردن از دهنشون روی لباسشون می ریزه.) | Onesie لباس سرهمی کودکان |
“You can use baby lotions on your child’s skin, but you shouldn’t use baby powder.” (می تونی روی پوشت بچه کرم بزنی ولی پودر نه.) | Baby lotion کرم نوزاد |
Can you change his diaper? I’m tied up right now. (میشه پوشکش رو عوض کنی. الان دستم بنده.) | Diaper پوشک |
He gently placed the baby in the bassinet. (اون به آرامی نوزاد رو توی تختش گذاشت.) | Bassinet نوعی تخت خواب برای کودکان که برخلاف گهواره دارای پا است و نمی توان آن را تکان داد. |
I lift up the baby from the crib and carried her to the living room. (بچه رو از توی تختش بلند کردم و به اتاق نشیمن بردمش.) | Cot / crib / infant bed تحت خواب کودکان که دارای نرده برای حفاظت است. |
You can find all sizes and shapes of teddy bears in this shop. (توی این مغازه می تونی خرس عروسکی هر اندازه و هر شکلی رو پیدا کنی.) | Teddy bear خرس عروسکی |
You don’t want to get a baby mobile? Why not? (نمی خوای برای گهواره بچه آویز بگیری؟ چرا نه؟) | Mobile مجسمه متحرک که به نخ آویزان و بالای گهواره کودک نصب می شود. |