اصطلاحات انگلیسی درباره درس خواندن + 📚 مثال های متعدد

Emma had a major deadline for her research paper, so she had to pull an all-nighter to finish it on time.

(اما برای اینکه سر موقع مقاله تحقیقاتیش رو بنویسه مجبور شد که تمام شب بیدار بمونه و کار کنه.)

📚 Pull an all-nighter

Can you stop bothering me? I’m trying to cram for my Persian literature exam.

(میشه این قدر مزاحمم نشی؟ دارم سعی می کنم که تندی برای امتحان ادبیات فارسیم درس بخونم.)

📚 Cram

I don’t think I can go out with you guys. I need to hit the books. Exams are drawing close.

(بچه ها فکر نکنم بتونم باهاتون بیام بیرون. باید درس بخونم. امتحان ها دارن نزدیک می شن.)

📚 Hit the books

Whenever I see her, she always has her nose in a book.

(هر وقت می بینمش سرش توی کتابه.)

📚 Have your nose in a book

Let’s have a study session at the library tomorrow to review the material.

(بیاین فردا توی کتابخونه یه جلسه مطالعه داشته باشیم که مطالب رو مرور کنیم.)

📚 Study session

The finals are approaching, so it’s time to buckle down and study.

(امتحان های پایانی نزدیک هستن پس وقتشه که به سختی کار کرد و درس خوند.)

📚 Buckle down

After months of diligent studying, Sarah was relieved to receive her exam results and find out that she had passed with flying colors. Her hard work and preparation had paid off.

(بعد از ماه ها سخت درس خوندن خیالش راحت که نتایجش رو گرفت و فهمید که با نمره های عالی درس ها رو پاس شده. سخت کوشی و آماده شدن هاش نتیجه داده بود.)

📚 Pass an exam

Despite putting in hours of study, John was devastated to learn that he had failed his chemistry exam. He realized that he would need to work harder and seek additional support to improve his understanding of the subject.

(با وجود ساعت ها درس خوندن جان در کمال نا امیدی فهمید که امتحان شیمی اش را رد شده. اون فهمید که باید بیشتر درس بخونه و از یه نفر برای بهتر شدن توی این درس کمک بخواد.)

📚 Fail an exam