وعده های غذایی به انگلیسی:😋🍲 7 واژه مهم + مثالهای متعدد و فایل صوتی
چگونه به انگلیسی بگوییم ” سیر شدم ؟”
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی واژگان مهم درباره های وعده های غذایی به انگلیسی در خدمت شما هستیم. در این مقاله واژگان مرتبط با وعده های اصلی و فرعی روزانه را به شما معرفی می کنیم. لطفا با ما همراه باشید.
این سری واژگان شامل موارد زیر هستند:
Breakfast
“صبحانه”: اولین وعده روز که معمولا در ساعات اولیه روشن شدن هوا بین ساعت 6 تا 9 سرو می شود.
Would you like to join me for breakfast tomorrow morning?
(مایل هستی که فردا صبح صبحانه رو با من بخوری؟)
What would you like for breakfast?
(برای صبحانه چی میل داری؟)
He answers his email while I make breakfast.
(وقتی که من دارم صبحانه درست می کنم اون به ایمیل هاش جواب می ده.)
Get out of the bed you sleepy head! The breakfast is ready!
(خواب آلو از تخت بیا بیرون. صبحانه آماده است.)
I find it odd that you have breakfast in bed.
(به نظرم عجیبه که تو توی تخت صبحانه می خوری.)
Brunch
“چاشت”: وعده ای که بین ساعت 10 صبح الی 12 ظهر صرف می شود و هر دو وعده صبحانه و نهار را با هم یکی می کند. پس اگر از افرادی هستید که به جای خوردن صبحانه و نهار در موعد مقرر آن ها را در غالب یک وعده با هم ترکیب کرده و تمام، شما در جمله علاقه مندان به brunch هستید.
At the weekends, all family gathers here for brunch.
(آخر هفته ها همه خانواده ها برای چاشت اینجا جمع می شن.)
They’re throwing a brunch party on Sunday.
(اون ها روز یک شنبه یه مهمونی چاشت برگزار می کنن.)
Elevenses
“میان وعده سبک صبح”: نکته مهم درباره این کلمه آن است که صرفا یک لغت محاوره ای مختص به انگلیسی بریتانیایی است. پس انتظار نداشته باشید که سر و کله اش در مکالمه های افراد انگلیسی زبان آمریکایی ظاهر شود. آمریکایی ها برای اشاره به میان وعده های کوچکی که بین وعده های اصلی صرف می شود کلمه snack را ترجیح می دهند. این وعده به طور معمول بین ساعت 10 الی یازده صبح صرف می شود و شامل چای و نوعی شیرینی یا بیسکوئیت است. هر چند که قانون ثابتی برای اینکه فرد باید دقیقا چه چیزی میل کند وجود ندارد.
I’m taking a break from work for elevenses.
(برای اینکه از کار استراحتی داشته باشم میان وعده صبحمو می خورم.)
I’d like to have cake and coffee for my elevenses.
(خوشم میاد که برای میان وعده صبحم قهوه و کیک بخورم.)
Lunch
“نهار”: از جمله وعده های اصلی روزانه که معمولا بین ساعت 12 ظهر الی 2 بعد از ظهر صرف می شود.
I’ve gone to lunch now, but I’ll be back in half an hour?
(الان برای نهار رفته م ولی تا نیم ساعت دیگه برمی گردم.)
Why don’t we do lunch some time?
(چرا یه وقتی با هم نهار نخوریم؟)
We had our lunch in a fancy restaurant.
(ما نهارمون رو تو یه رستوران گرون قیمت خوردیم.)
I had mash potato and sausage for lunch.
(من برای نهار پوره سیب زمینی و سوسیس خوردم.)
Come on guys! It’s lunch-time.
(زود باشید بچه ها. وقت نهاره.)
Afternoon tea
“عصرانه”: با وجود اینکه این وعده تحت عنوان چای بعد از ظهر شناخته می شود ولی صرفا منظور صرف چای نیست و منظور صرف کردن هر خوراکی دیگری در کنار چای است. می توان گفت که بیشتر بریتانیایی ها ممکن است به این وعده فرعی اشاره داشته باشند.
What are the best places in the city for afternoon tea?
(بهترین جاهای شهر برای صرف میان وعده عصر کجا هستند؟)
Why are you going to throw an afternoon tea party?
(چرا می خوای یه مهمونی به صرف عصرانه داشته باشی؟)
Supper
شام سبکی که در عصر و نزدیک به غروب صرف می شود.
All of us are going to have supper together, why don’t you join us?
(همه مون قراره با هم شام بخوریم، می خوای بهمون بپیوندی؟)
Let’s have our supper before watching a movie.
(بیا قبل از تماشای فیلم شاممون رو بخوریم.)
Dinner
در مقایسه با supper وعده شام سنگین تر و رسمی تری است که در هنگام شب میل می شود و نه نزدیک به غروب. وعده های غذایی به انگلیسی
I’m going to have dinner with my parents tonight.
(امشب شام رو با پدرومادرم می خورم.)
We had our dinner with some of our friends in a little café.
(شاممون رو با چندتا از دوستامون تو یه کافه کوچیک خوردیم.) سفارش غذا در رستوران به انگلیسی
I’ve invited my friend over for dinner.
(دوستم رو برای شام دعوت کرده م.)
در ویدیوی زیر نیز که توسط فردی به نام Inwei Hu ساخته شده می توانید ویدیویی به زبان انگلیسی درباره تاریخچه afternoon tea تماشا کنید.
سخن پایانی
یادگیری زبان انگلیسی، مانند هر سفر دانشی دیگری، یک فرآیند تدریجی و گام به گام است. شروع این مسیر میتواند هم هیجانانگیز و هم چالشبرانگیز باشد. تسلط بر زبان انگلیسی به معنای باز کردن درهایی به سوی فرصتهای جدید در زمینههای متنوعی مانند ارتباطات بینالمللی، فرصتهای شغلی و دسترسی به منابع آموزشی گسترده است.