گرامر on the one hand … on the other hand در انگلیسی + 📚 مثال
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی کاربرد ساختار on the one hand … on the other hand در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
کاربرد معنایی ساختار on the one hand
زمانی که بخواهیم دو ایده یا حقیقت را درباره موضوع خاصی مقایسه یا بیان کنیم. مثلا تصور کنید که بخواهید بگویید از طرفی تمایل به ادامه دوستی تان با شخصی ندارید و از طرف دیگر هم نمی خواهید که دل او را بشکنید. برای بیان چنین مفهومی که در آن دو ایده متضاد در کنار یک دیگر مطرح می شوند و به موضوعی از دو دید مختلف نگریسته می شود، ساختار on the one hand … on the other hand بسیار کمک کننده است.
On the one hand I’d like to break up our friendship, but on the other hand I don’t mean to break her heart.
(از یک طرف دلم می خواهد که دوستی مان را تمام کنم، اما از سوی دیگر تمایل ندارم که دلش را بشکنم.)
نکته اول: در خیلی از موارد استفاده از کلمه but قبل از بخش دوم ساختار، یعنی دقیقا مشابه آنچه در مثال بالا می بینید رایج است.
On the one hand I absolutely hate my job, but on the other hand I can’t afford to lose it.
(از یک طرف مطلقا از شغلم متنفرم ولی از سوی دیگر از نظر مالی به آن نیاز دارم.)
نکته دوم: باید دو طرف ساختار را با یک کاما از یک دیگر جدا کرد.
مثالهای بیشتر استفاده از ساختار on the one hand
در ادامه می توانید مثال های بیشتر استفاده از این ساختار را در جمله های انگلیسی ببینید.
On the one hand I really like her, but on the other hand even thinking about commitment to someone scares me off.
(از یک طرف واقعا از او خوشم می آید ولی از طرف دیگر حتی فکر کردن درباره تعهد به شخصی دیگر باعث می شود بخواهم از ترس فرار کنم.)
On the one hand I’d like to get fit, but on the other hand I hate going to the gym.
(از یک سمت دلم می خواهد که اندام خوبی داشته باشم ولی از سمت دیگر از باشگاه رفتن متنفرم.)
On the one hand I’d like to get better grades, but on the other hand I find it difficult to compete with the best students in my class.
(از یک طرف دلم می خواهد که نمره های بهتری بگیرم ولی از طرف دیگر برایم مشکل است که با بهترین دانش آموزان کلاسم رقابت کنم.)
On the one hand I wouldn’t like to leave my parents, but on the other hand going to a college far away from home has always been my dream.
(از یک طرف دلم نمی خواهد والدینم را ترک کنم اما از طرف دیگر رفتن به دانشگاهی در جایی دوردست همیشه رویای من بوده است.)
