معرفی لغات دانشگاهی به انگلیسی + 📚 مثال های متعدد
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای معرفی مجموعه واژگان مرتبط با فضای دانشگاه در انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید. لغات دانشگاهی به انگلیسی
لیست لغات دانشگاهی به انگلیسی
در جدول زیر می توانید لیستی از این لغات را همراه با ترجمه و مثال مشاهده کنید:
I have a lot of reading assignment for this semester – around 30 books if I’m not wrong. (برای این ترم کلی تکلیف خوندنی دارم – اگر اشتباه نکنم دور و بر 30 کتاب.) | Assignment تکلیف | 1 |
We met in our freshman year at college and married 10 years later. (ما سال اول توی دانشگاه همو دیدیم و ده سال بعد ازدواج کردیم.) | Freshman دانشجوی سال اول دانشگاه | 2 |
The university is well-known for its academic excellence. (دانشگاه برای سطح بالای آکادمیکش شناخته شده است.) | Academic آکادمیک | 3 |
Until a few years ago I was so sure I wanted to work in academia, but I’ve had many reservations recently. (تا چند سال پیش کاملا مطمئن بودم که دلم می خواد توی محیط آکادمیک کار کنم ولی اخیرا تردیدهای زیادی داشته ام.) | Academia محیط آکادمیک | 4 |
He works as a lecturer in English literature. (اون به عنوان استاد دانشگاه رشته ادبیات انگلیسی کار می کنه.) لغات دانشگاهی به انگلیسی | Lecturer استاد دانشگاه | 5 |
I really enjoy her books on mythology, so I decided to audit one of her classes. (من واقعا از کتاب هایی که درباره افسانه شناسی نوشته لذت می برم پس تصمیم گرفتم به عنوان یک عضو غیررسمی توی کلاس هاش شرکت کنم.) | Audit رفتن به یک کلاس درس بدون فعالیت یا شرکت در امتحانات آن؛ در حقیقت یک عضو افتخاری کلاس. | 6 |
You have to be in touch with someone from Engineering department. (باید با یکی از دانشکده مهندسی در ارتباط باشی.) | Department دپارتمان، دانشکده | 7 |
I have a BA in English literature. (من مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی دارم.) | Bachelor’s degree مدرک لیسانس BA (Bachelor’s of Art) لیسانس رشته های هنری و علوم انسانی BA (Bachelor’s of Science ) لیسانس رشته های علمی
| 8 |
I’m sure that if I try to get better grades this semester I can become top of my class. (مطمئنم که اگر تلاش کنم که این ترم نمره های بهتری بگیرم می تونم نمره اول کلاس بشم.) | Grade نمره | 9 |
I think he’s an assistant bursar at the local university. (به نظرم توی دانشگاه بومی دستیار مسئول مالیه.) | Bursar مسئول مالی دانشگاه | 10 |
I got A in all my A-level exams. (توی همه درس های پیشرفته م بالاترین نمره رو گرفتم.) | A-level پیشرفته سطح یک کلاس در یک درس خاص | 11 |
A bursary from the university helped her to pay her tuition fee. (یه بورسیه تحصیلی از دانشگاه کمکش کرد که شهریه ش رو پرداخت کنه.) | Bursary بورسیه تحصیلی اداره بورسیه تحصیلی دانشگاه | 12 |
The course includes a two-week module on Shakespeare. (این واحد درسی شامل یه محتوای درسی دو هفته درباره شکسپیره.) | Module محتوای درسی یک واحد خاص | 13 |
Our dorm is on campus, so we don’t need to get into city that often. (خوابگاهمون توی کمپس دانشگاه است پس چندان نیازی به رفتن توی شهر نیست.) | Campus کمپس – محیط دانشگاه | 14 |
If you want to pass this test, you need a score of at least %60. (اگر که می خوای این امتحان رو قبول شی حداقل به یه نمره شصت درصدی نیاز داری.) | Pass امتحانی را قبول شدن | 15 |
A renowned writer will be speaking at the commencement. (یک نویسنده مشهور در مراسم اعطای مدارک سخنرانی می کنه.) | Commencement مراسم اعطای مدرک تحصیلی به دانشجویان | 16 |
The lecture on Persian Mythology was canceled. (کلاس افسانه شناسی ایرانی کنسل شد.) لغات دانشگاهی به انگلیسی | Lecture سخنرانی درباره یک موضوع تخصصی – کلاس درس درباره موضوعی تحصیلی | 17 |
I’d like to take a writing course this semester. (دلم می خواهد این ترم یه واحد نویسندگی بردارم.) | Course واحد درسی | 18 |
“She was taken on as a laboratory assistant.” (اون به عنوان دستیار آزمایشگاه قبول شد.) | Laboratory آزمایشگاه | 19 |
Greek mythology isn’t on our curriculum, which kind of surprises me. (افسانه شناسی یونانی توی برنامه تحصیلیمون نیست. این قضیه باعث تعجبم شده.) | Curriculum کل واحدهای مرتبط با یک رشته تحصیلی که فرد برای اتمام تحصیل و دریافت مدرک خود باید پس کند. (برنامه درسی) | 21 |
Are you an undergrad? (دانشجوی لیسانسی؟) لغات دانشگاهی به انگلیسی | Undergraduate مقطع لیسانس | 21 |
She’s set her mind on getting into grad school. (ذهنش رو متمرکز قبول شدن توی مقطع تحصیلات تکمیلی کرده.) | Graduate مقطع تحصیلات تکمیلی | 22 |
She is the new dean of the Faculty of Social Sciences. (اون مسئول جدید دپارتمان علوم اجتماعیه.) | Dean مسئول یکی از دپارتمان ها یا مجموعه از دپارتمان های یک دانشگاه | 23 |
I did my dissertation on Irish literature. (من پایان نامه م رو درباره ادبیات ایرلند نوشتم.) | Dissertation (thesis) پایان نامه | 24 |
Do you work at the faculty of Arts? (توی دانشکده هنر کار می کنی؟) | Faculty دانشکده | 25 |
None of the students attended the class today. (هیچ کدام از دانشجویان امروز در کلاس درس حاضر نشدند.) | Attend در کلاس حاضر شدن | 26 |
She’s a sophomore in college. (اون دانشجوی سال دومه.) | Sophomore دانشجوی سال دوم | 27 |
Only junior students can attend these seminars. (فقط دانشجوهای سال سوم می تونن توی این سمینارها شرکت کنن.) | Junior دانشجوی سال سوم | 28 |
Do you think it’s sensible to get out of college in your senior year? (به نظرت منطقیه که سال آخر دانشگاه انصراف بدی؟) | Senior دانشجوی سال چهارم | 29 |
“My goal is to earn a 4.0 GPA this semester, but getting a C on my Algebra test puts my plan in jeopardy.” (هدفم اینه که این ترم معدلم بشه پهار ولی گرفتن یه نمره سی توی درس جبر داره نقشه م رو نقش برآب می کنه.) | GPA (Grade Point Average) معدل | 30 |
She was a mathematic major at Harvard. | Major رشته تحصیلی اصلی | 31 |
A minor is a secondary area of specialization beyond a college major. (رشته تحصیلی فرعی یه حوزه تخصصی جانبی در کنار رشته تحصیلی اصلیه.) | Minor رشته تحصیلی فرعی | 32 |
Did you pass your English oral exam? (امتحان شفاهی انگلیسیت رو قبول شدی؟) | Oral exam امتحان شفاهی
| 33 |
I’m really nervous about our written exam. (خیلی برای امتحان کتبی استرس دارم.) | Written exam امتحان کتبی | 34 |
“Passing a written test is a prerequisite for taking the advanced course.” (قبول شدن توی امتحان کتبی برای گرفتن واحد پیشرفته تر یک پیش نیازه.) | Prerequisite درسی که باید حتما پاس شود تا بتواند واحد یا درس دیگری را در دانشگاه اخذ کرد. | 35 |
“English is compulsory for all students, but art and music are optional.” (انگلیسی برای همه دانش آموزان اجباریه، ولی هنر و موسیقی اختیاریه.) | Compulsory واحد درس اجباری | 36 |
I have a meeting with my supervisor. (با استاد راهنمام یه جلسه دارم.) | Supervisor استاد راهنما | 37 |
Do you think I’m eligible for this scholarship? (فکر می کنی من شایستگی های لازم برای این بورسیه تحصیلی رو دارم؟) لغات دانشگاهی به انگلیسی | Eligible داشتن شایستگی های لازم برای چیزی | 38 |
She works part-time to pay for her tuition fees. (اون به شکل نیمه وقت کار می کنه تا شهریه ش رو پرداخت کنه.) | Tuition fees شهریه | 39 |
I’m trying to get funding for my research. (دارم سعی می کنم برای تحقیقاتم کمک هزینه مالی بگیرم.) | Funding کمک هزینه | 40 |
مقاله های مرتبط