بیان انتظارات محقق نشده : با شکل گذشته be going to + روشهای دیگر
(The Past Form of Be Going To)
قبلا در مقاله “تفاوت های بین will و be going to” به شکل آینده be going to پرداخته و تمام کاربردهای آن را برشمرده ایم. در قسمت نخستین مقاله پیش رو به ساختار و کاربرد شکل گذشته این نوع از فعل می پردازیم.
ساختار گذشته be going to
از نظر ساختاری شکل گذشته be going to در قالب was/were going to ظاهر می شود. برای نگاه جامع تری بر ساختار این نوع زمان فعلی در مواجهه با اشخاص مختلف به جدول پایین دقت کنید.
was going to | I | 1 |
were going to | You | 2 |
was going to | He | 3 |
was going to | She | 4 |
was going to | It | 5 |
were going to | We | 6 |
were going | They | 7 |
کاربردهای شکل گذشته be going to
تصور کنید که در گذشته برنامه ای برای انجام کاری داشتید ولی به هر دلیلی موفق به انجام آن نشدید. ممکن است که حادثه غیرمترقبه ای شما را از انجام آن باز داشته یا به هر دلیل دیگری انجام فعالیت مورد نظر متوقف شده باشد. به منظور صحبت کردن از این اتفاقات باید از شکل گذشته be going to استفاده کنید. توجه داشته باشید که استفاده از was/were going to این معنی را به گفته شما می دهد که فعالیت مورد نظر شما محقق نشده است پس برای موارد موفقیت آمیز گذشته از آن استفاده نکنید.
به مثال های زیر توجه کنید.
I was going to tell you, but you didn’t let me.
می خواستم بهت بگویم، ولی تو بهم اجازه ندادی.
I was going to go on a trip with my colleagues, but at the last minute I changed my mind and stayed home.
قصد داشتم با همکارانم به مسافرت بروم، اما لحظه آخر نظرم را عوض کردم و خانه ماندم.
Liz was planning to study the whole day, but her mother asked her to help her with something.
لیز قصد داشت تمام روز درس بخواند، اما مادرش ازش خواست که در چیز دیگری به او کمک کند.
They were going to change their house, but in the end they decided it would be better to use the money to pay for their son’s college.
آن ها قصد داشتند خانه شان را عوض کنند، اما سرانجام تصمیم گرفتند که بهتر است پولشان را صرف پرداخت شهریه دانشگاه پسرشان کنند.
استفاده از گذشته کامل و گذشته استمراری برای برنامه های محقق نشده
گفتنی است که راه های دیگری نیز برای شرح انتظارات و برنامه های محقق نشده گذشته وجود دارد. از جمله این راه ها استفاده از گذشته کامل و گذشته استمراری با فعل های hope، plan، intend و think about است.
برای درک بهتر این موضوع به مثال های زیر دقت کنید.
مثالهای گذشته استمراری
I was intending to leave, but he urged me to stay.
قصد داشتم بروم، اما او ازم خواست که بمانم.
I was hoping to stop working, but I came to know that I needed the money.
امیدوار بودم که دست از کار کردن بردم، اما فهمیدم که به پولش نیاز دارم.
I was planning to drop out of college, but my dad talked me out of it.
برنامه داشتم که از دانشگاه انصراف بدهم، اما پدرم من را منصرف کرد.
I was thinking about not going to the party, but my friend said she would feel lonely without me.
داشتم فکر می کردم که به مهمانی نروم، ولی دوستم بهم گفت که بدون من احساس تنهایی می کند.
مثالهای گذشته کامل
I had hoped to not meet her at the party, but she showed up before anyone else.
امیدم به این بود که او را در مهمانی نبینم، ولی او قبل از هر کسی سر و کله اش پیدا شد.
I had planned to take the subway, but it was too crowded I decided to get a taxi instead.
برنامه ریزی کرده بودم که با مترو بروم، ولی به حدی شلوغ بود که تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم.
I had intended to finish my essay before I go to bed, but I was too tired I couldn’t concentrate.
قصد کرده بودم که انشایم را قبل از رفتن به تخت خواب آماده کنم، اما به حدی خسته بودم که نمی توانستم تمرکز کنم.
I had thought about telling her what happened, but her friend told me she wasn’t ready yet.
درباره اینکه به او بگویم چه اتفاقی افتاد فکر کرده بودم، ولی دوستش بهم گفت که او هنوز آماده نیست.