صرف فعل ماضی در عربی + مصدرها

کارشناس ارشد آموزش زبانآخرین به روز رسانی: ۱۳ شهریور ۱۴۰۲

در ادامه درس های رایگان زبان عربی؛ صرف فعل ماضی در عربی در مورد چه زمان هایی است ؟ فعل ماضی در گذشته در مورد اتفاقاتی است که در گذشته اتفاق افتاده است و دیگر تمام شده است. برای یادگرفتن فعل ماضی باید مصدر ها را ابتدا بشناسید که در ادامه لیستی از آن ارائه می دهیم

آنچه در این مطلب خواهید آموخت : [ نمایش سرفصل ها ]

آموزش قواعد متکلم فعل ماضی در عربی

مصدر +ت> کَتَبَت _ حجَزِت :رزرو کردم_ یَلِسَت : نشستم…..آنی فَتِحَت الباب ….من در را باز کردم…آنی اَخَذَت الکتابی_ من کتابم را گرفتم

نکته : دو استثنا در فعل ماضی وجود دارد

مصدر های 3 حرفی که حرف وسط آنها الف است > راح -شاف- گال- نام….برای اینکه این مصدرها را به فعل ماضی تبدیل کنید الف وسط آن برداشته می شود مانند >آنی رَحَت لطهران …من رفتم به تهران -آنی شفت فاطمه ….من فاطمه را دیدم _ آنی گُلِت لِمُحََمد…من به محمد گفتم.
هر مصدری که حرف آخرش به (ه )ختم بشود آن حرف را به (ی) تبدیل می کنیم > اجه/ایه ….آنی اجیت اِهنا یعنی: من آمدم اینجا
بُقه….آنی بُقیت للبِیِت یعنی: من ماندم خونه

تمرین

آنی الساعه بِالثمانیه اَکَلت فُطور….من ساعت 8 صبحانه خوردم
آنی الساعه باالثمانیه اکَلَت فُطور….من ساعت 8 صبحانه خوردم.بعدها لَبسَت مَلابِس…بعدش لباسمو پوشیدم
بعدها صَعَدت بِالسیاره…بعدش سوار ماشین شدم

نکته : بَعدها – بَعدَ – وَراها یعنی بعدش

نکته: هر وقت جمله ای داشتیم که مقصد داشت از ل ابتدای کلمه استفاده می کردم مانند للبِیت …من رفتم خونه …آنی رَحِت للبِیت

تمرین : داستانی را تعریف کنید از روز ی که گذشته یا سفری که قبلا رفته اید.

انواع مصدرها در آموزش فعل ماضی در عربی

مصدرهای زیر را حفظ کنید چون بری ساختن فعل ماضی بسیار به شما کمک می کند.

راح :رفتن	اِشتره : خریدن	تم : ماندن	نِسه : فراموش کردن
شاف:دیدن	اِجه: آمدن	اطه : دادن	لگه : پیدا کردن
باع: فروختن	گام : بلندشدن	اِتوظه :وضو گرفتن	طُفه :خاموش کردن
جاب : اوردن	گال: گفتن	اتِمَشِه : قدم زدن	خَلِه :گذاشتن

برای دیدن مقاله صرف فعل مضارع در عربی کلیک کنید

اِحتَِرگ :سوختن	اخذ: گرفتن	تسکیر :بستن	وصل :رسیدن
اِختار: انتخاب کردن	تطالع:نگاه کردن	صَعَد : بالا رفتن	کُتِبَ : نوشتن
اِعتَذِر : عذر خواهی کردن	اِِتریَگ :صبحانه خوردن	نَزَل : پایین رفتن	شَرِبَ : نوشیدن
اِندَل :پیدا کردن	اتِغَدِه:ناهار خوردن	سافِِرَ :سفر کردن	اَکَل:خوردن
انکسر:شکسته شدن	اتعشه : شام خوردن	خابر :زنگ زدن	رَجَعَ: برگشتن
تَعَبَ:خسته شدن	مَرَضَ: مریض شدن	اِتَصَلَ : تماس گرفتن	فَتَحَ: بازکردن
َزعَلَ : قهر کردن	خَرِجَ: خارج شدن	طَلَعَ: خارج شدن	حَجِزَ:رزرو کردن
رَکَضَ:دویدن	سَاَلَ : پرسیدن	دَخَلَ: وارد شدن	کَلِمَ: صحبت کردن
کلم : صحبت کردن	فُتِحَ : بازکردن	ساعِد: کمک کردن	خَسُرَ : باختن

طاحَ : افتادن	طاح:افتادن	صاح :فریاد زدن	خاف : ترسیدن
یِلَس : نشستن	فُسِخَ:درآوردن	تضایق :ناراحت شدن	بغی :خواستن
کَمِلَ : کامل کردن	کان : بودن	ضاع : گم شدن	صار :شدن

داستانی در مورد یک روزی که گذشت با فعل ماضی در عربی

آنی الیُوم گَعِدَت مِن الیُوم الساعه بِالثمانیه الُصُبح بِالبِِدایه رِحَت غَسُلت وَجهی بَعدِین اَکَلَت اِتریَگِت و شَربتُ الشای بَعدها لََبِسَتُ مَلابِسی

و لَبِسَتُ حِِذایی فُتِحتُ الباب و رَحَتُ َصَعَدت بِالسیاره و طََلِعَت بِاِلبیِت بِالطَریق اِِشتَریتُ کِتابِ لُِابنی وَ خابَرُتُ اُمی آنی رَجَعتُ للِبیت الساعه بِالسَبَعه العَصَر

ترجمه :من امروز ساعت هشت صبح از خواب بیدار شدم صورتم را شستم بعدش صبحانه خوردم و کفشم را پوشیدم در را باز کردم از خانه خارج شدم و سوار ماشین شدم .در راه یک کتاب برای پسرم خریدم و به مادرم زنگ زدم و در ساعت 7 عصر به خانه برگشتم

ساختن فعل ماضی در مخاطب مذکر در عربی

آموزش فعل ماضی در عربی — آموزش فعل ماضی در مخاطب مذکر

مصدر +ت>دقیقا مانند حالت متکلم ساخته می شود…مخاطب مذکر =متکلم… مانند انت رحت للبیت
در اینجا هم اسثناهای مصدر در متکلم رعایت می شود
مثال:امس شنو اتریگت؟ دیروز صبحانه چی خوردی ؟ آنی امس اتریگت جبن و الخبز…من دیروز پنیر و صبحانه خوردم
مثال :من وین اشتریت موبایلک ؟ موبایلت را از کجا خریدی ؟ آنی اشتریت موبایلی من شارع سعدی…موبایلم را از خیابان سعدی خریدم
وین خلیت حذائک ؟ کفشت رو کجا گذاشتی ؟ آنی خلیت حذایی بالغرفه

صرف فعل ماضی مخاطب مذکر درعربی

رَدَیتُ :جواب دادی	انتَ			قلُت : گفتم	اانت
رَجَعتُ : برگشتی	انتَ			قَدَرَتَ :توانستم	انت
شِفَت :دیدی	انتَ			رِحَتَ:رفتم	انت
راوَیتُ : نشان دادی	انتَ			بُغَیتُ : خواستم	انت
عَطیتُ :دادی	انت			جِِیِت :آمدی	انت
اَخَذَت :گرفتی	انتَ			طَلبتُ : سفارش دادی	انت
سِوَیتُ :درست کردی	انتَ			جِِبِت : آوردی	انت
طَرِشَت :فرستادی	انتَ			َودیتُ : بردی	انت
فَطِرت : صبحانه خوردی	انتَ			اِتَِصَلَت : زنگ زدی	انت
َاکلتُ : خوردی		انتَ	ِاِتغَدِیَت :نهار خوردی		انت
خَلَیتُ :گذاشتی		انتَ	اِِتعَشیَت : شام خوردی		انت

صرف فعل ماضی در مخاطب مذکر جمع در عربی

مصدر +وا

مثال:ِاتقولو_رَحِتو _جِیتو_تَبغو_طَلَبتوا-جَبتوا-وَدیتوا-اِتصَلتوا_ رَجِعتوا_شِفتوا_راوَیتوا_

یادگیری فعل های عربی پیچیده و زمان بر است .اما نیاز به تکرار دارد .در واقع افعال عربی با توجه به جنس و زمان تغییر می کند و حتی ظاهر فعل به جنس شخص و عدد بستگی دارد .منظور از شخص متکلم – مخاطب و غایب است
منظور از عدد در زبان عربی افعال مفرد -مثنی و جمع است و منظور از جنس مونث و مذکر بودن است
نکته : منفی کردن فعل ماضی با ما ایجاد می شود متنند ما شربت الشای …. تو چای نخوردی

آموزش فعل ماضی در مخاطب مونث در عربی

مصدر +تی
اکنون اگر بخواهیم از مخاطب مونث صحبت کنیم باید اینگونه باشد
مثلا در مخاطب مذکر می گفتیم ؟ وین رحت…..ولی در مخاطب مونث میگوییم ..وین رحتی
شنو اشتریتی >چی خریدی-
استثناها ی مصدر هم این جا اجرا می شود{اگر مصدر سه حرفی بود و حرف وسط الف باشد برای تبدیل به ماضی حرف وسط حذف می شود و یا اگر ه بود تبدیل به ی می شود}

مثال های بیشتر:

الیوم الصبح وین رحتی ؟…امروز صبح کجا رفتی ؟…آنی الیوم الصبح رحت للجامعه…امروز صبح رفتم دانشگاه
نکته : وقتی ما به عنوان یک مخاطب مونث جواب می دهیم در جایگاه متکلم هستیم و دیگر نمی گوییم رحتی بلکه میگوییم رحت چون در بخش آموزش فعل ماضی در متکلم دیدیم که متکلم مونث ومذکر ندارد
وین خلیتی حذایچ؟….خلیت حذایی بالغرفه…کفشتو گذاشتی ؟..کفشم رو گذاشتم تو اتاق
وین خلیتی سیارتچ ؟
شنو اتعیشتی ؟

انواع ضمیر های پرکاربرد مخاطب مونث در عربی

قُلتی :گفتی	اِنتی
قَدرتی: توانستی	اِنتی
رَحتی : رفتی	اِنتی
تَبغین :خواستی	اِنتی
طَلَبتی: سفارش دادی	اِنتی
جَبتی :آوردی	اِنتی
وَدیتی : بردی	اِنتی
اِتَصلتی: تماس گرفتی	اِنتی
رَجَعتی : برگشتی	اِنتی

صرف فعل ماضی مخاطب جمع مونث در عربی

مصدر +تن
مثال: رَحتن_طَلبتن _وَدیتن_اتَِصلتن_….به ترتیب یعنی >رفتید – سفارش دادید – بردید- تماس گرفتید

صرف فعل غایب ماضی را توضیح خواهیم داد .هر وقت در مورد کسی صحبت کردیم یعنی این فعل غایب است حتی کسی که کنار ما باشد در واقع غایب به معنای نبود آن فرد نیست بلکه همین که درباره آن صحبت کنیم کافی است

هی	رحَت : رفت	هی	اخَذَت:گرفت
هی	َطلبَت:سفارش داد	هی	حَطَت : گذاشت
هی	جابَت:آورد	هی	طَرشَت :ارسال کرد
هی	َودَت:برد	هی	شافَت :دید
هی	اتَصَلَت:تماس گرفت	هی	سِوََت: انجام داد
هی	رَدَت:جواب تماس را داد	هی	عطَت :داد
هی	راوَت :نشان داد	هی	فِطرَت :صبحانه خورد