اصطلاحات انگلیسی برای صحبت درباره اشتباهات + ✅ مثال های متعدد
یادگیری گام به گام زبان انگلیسی، مسیری است که به تقویت پایههای محکم زبانی و دستیابی به تسلط کامل منجر میشود. در دنیای امروز که زبان انگلیسی به عنوان زبان جهانی شناخته میشود، تسلط بر این زبان نه تنها درهای ارتباطی را گشوده، بلکه فرصتهای بیشماری را در حوزههای شغلی، تحصیلی و فرهنگی فراهم میآورد. رویکرد گام به گام در یادگیری زبان انگلیسی به معنای پیشرفت مستمر و سیستماتیک است، که از اساسیترین مفاهیم شروع شده و به مرور به سمت مهارتهای پیچیدهتر پیش میرود.
بیان عبارت “اشتباه کردم” نه تنها یک اقدام شجاعانه است، بلکه یک گام مهم در رشد و توسعه شخصیتی محسوب میشود. این عبارت نشاندهنده توانایی فرد برای پذیرش مسئولیت اعمال خود و آمادگی برای یادگیری و بهبود از تجربیات است. وقتی کسی میگوید “اشتباه کردم”، نه تنها اعتراف به نقص خود میکند، بلکه نشان میدهد که او به دنبال راههایی برای جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی در آینده است.
به شما پیشنهاد می کنیم که مقاله دیگری تحت عنوان “صحبت درباره پشیمانی ها در زبان انگلیسی” را نیز مطالعه کنید.
در ادامه سری مقاله های آموزش گام به گام زبان انگلیسی با مطلب جدیدی برای آموزش اصطلاحاتی که برای صحبت درباره اشتباهات به کار می روند در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.
این اصطلاحات شامل موارد زیر است:
Make a Mistake
این کالوکیشن به معنای اشتباه کردن است و به نحوی عام ترین عبارتی است که برای اشاره به این مفهوم در انگلیسی می بینید.
به مثال های زیر دقت کنید:
I apologize for making a mistake on the report. I will correct it immediately. (به خاطر اشتباه به وجود اومده در گزارش عذرخواهی می کنم. فورا تصحیحش می کنم.) |
She made a mistake by turning left instead of right, causing her to get lost. (اون با پیچیدن سمت چپ به جای راست اشتباه کرد که باعث شد راهش رو گم کنه.) |
I’ve made a lot of mistakes in my life, but I really don’t regret any of them. (من توی زندگیم اشتباه های زیادی کرده م ولی هیچ پشیمونی درباره هیچ کدوم ندارم.) |
Mess Up
این عبارت فعلی دارای دو معنای مختلف است ولی وقتی بحث از اشتباهات باشد به معنای آن است که فرد در به موفقیت به انجام رساندن کاری دچار شکست شود و به نحوی خرابکاری به بار آورد.
به مثال های زیر دقت کنید:
I really messed up the presentation. I forgot my lines and stumbled through it. (من واقعا ارائه م رو خراب کردم. حرف هام یادم رفته و به تته پته افتادم.) |
I messed up my chances of getting the job. (شانسم برای گرفتن اون شغل رو خراب کردم.) |
Screw Up
این عبارت فعلی نیز به معنای اشتباه کردن و خرابکاری به بار آوردن است. می توان گفت معنایی مشابه با mess up دارد.
به مثال های زیر دقت کنید:
He screwed up the project by missing the deadline and making numerous errors. (اون با آماده نکردن پروژه سر موقع و کلی اشتباه بارآوردن خرابکاری کرد.) |
I totally screwed up the English exam. (کلا امتحان انگلیسی رو گند زدم.) |
Goof up
این عبارت فعلی به معنای سوتی دادن است؛ در حقیقت اشتباه احمقانه ای که باعث خراب کردن موقعیت خاصی می شود.
به مثال های زیر دقت کنید:
She goofed up by leaving her keys inside the car and locking herself out. (اون با جا گذاشتن کلیدها داخل ماشین و بعد قفل کردن درهاش سوتی بدی داد.) |
“He’s just waiting for Susan to goof up so he can get her job.” Cambridge Dictionary (فقط منتظره که سوزان یه سوتی بده که بتونه شغلش رو از چنگش در بیاره.) |
Slip Up
این مورد هم به عنوان فعل و هم اسم در انگلیسی استفاده می شود و به اشتباه جزئی اشاره دارد که در اثر سهل انگاری و بی دقتی به وجود می آید.
به مثال های زیر دقت کنید:
It was just a minor slip-up. I forgot to attach the file to the email, but I sent it again. (فقط یه اشتباه جزئی بود. یادم رفت که فایل رو به ایمیل اتچ کنم ولی دوباره فرستادمش.) |
He had a slip-up during the performance and skipped a few lines, but he quickly recovered. (موقع ارائه ش یه اشتباه جزئی داشت و چند تا مورد یادش رفت ولی خوب جمع و جورش کرد.) |
I apologize for slipping up during the presentation and forgetting an important detail. (به خاطر اشتباهی که حین ارائه مرتکب شدم و فراموش کردن یه نکته ریز مهم عذرخواهی می کنم.) |
سخن پایانی
چنانچه به دنبال موسسه آموزشی مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی هستید به شما پیشنهاد می کنیم که “لیست بهترین کلاس های زبان تهران” را بررسی نمایید.